پس از انتظار فراوان و انتشار عکسهای جاسوسی سرانجام فورد فوکوس ST مدل ۲۰۱۹ رونمایی شد. هاچبکدوستداشتنی فورد که در بازار آمریکا عرضه نمیشود، خود را برای رقابت با فولکسواگن گلف GTI / GTD آماده میکند و بار دیگر به خریداران اجازه میدهد تا بین پیشرانههای بنزینی و دیزلی انتخاب کنند. گفته میشود که پیشرانه تقویتشده فورد فوکوس ST نسبت به مدل پیشین ۱۲ درصد قدرت و ۱۷ درصد گشتاور بیشتر تولید میکند.
در قلب نسخهی بنزینی فورد فوکوس، پیشرانهی ۲.۳ لیتری ۴ سیلندر اکوبوست (EcoBoost) قرار دارد که توسط فورد بهعنوان نسل جدید پیشرانه این شرکت معرفی شده است. این پیشرانه ۲۷۶ اسببخار قدرت در ۵۵۰۰ دوربردقیقه و ۴۲۰ نیوتنمتر در ۳۰۰۰ دوربردقیقه تولید خواهد کرد تا بتواند در زمانی کمتر از ۶ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد.
پیشرانه اکوبوست که در مدل جدید فوکوس ST نصب شده است، از فناوری آنتیلگ بهره میبرد که برای اولینبار در فورد GT و وانت F-150 رپتور توسعه داده شد. این پیشرانه همچنین از توربوشارژر بهره میبرد و جعبهدنده ۶ سرعته دستی بهعنوان گزینه استاندارد، انتقال قدرت آن را بر عهده دارد. خریداران میتوانند با پرداخت هزینه اضافی، از جعبهدنده اتوماتیک ۷ سرعته بهره ببرند.
فورد برای علاقهمندان به محصولات دیزل نیز پیشرانه ۲ لیتری اکوبلو (EcoBlue) با قدرت ۱۸۷ اسببخار در ۳۵۰۰ دوربردقیقه و ۴۰۰ نیوتنمتر گشتاور در ۲۰۰۰ دوربردقیقه را عرضه کرده است تا قدرتمندترین مدل دیزلی هاچبک فوکوس ST را شاهد باشیم. این پیشرانه نیز میتواند به جعبهدنده ۶ سرعته دستی یا اتوماتیک هفت سرعته متصل شود.
برای اولینبار در یک خودروی محرک جلو، فورد از دیفرانسیل لغزش محدود الکترونیکی بهعنوان گزینه استاندارد در نوع اکوبوست برای پایداری بهتر در هنگام پیچیدن بهره میبرد. برای نسخه دیزل نیز از سیستم توزیع گشتاور استفاده میکند که بهطور خودکار هنگام چرخیدن، کمفرمانی را کاهش میدهد.
مقالههای مرتبط:
فوکوس ST همچنین سریعترین مدل فورد در حساسیت فرمان است و حتی عملکرد بهتری نسبت به فیستا ST نیز دارد. در مقایسه با مدل معمولی فوکوس، فرمان برقی مدل ۲۰۱۹ فوکوس ۱۵ درصد سریعتر است. حالتهای رانندگی انتخابی برای اولینبار در حالت استاندارد به نرمال، اسپرت و لغزنده محدود میشود، درحالیکه حالت رانندگی پیست همراهبا Performance Pack عرضه خواهد شد. حالت رانندگی پیست تنها برای مدل دنده دستی اکوبوست در دسترس است و شامل سیستم کنترل شروع حرکت، کالیپرهای ترمز قرمز و فناوری تطبیق دورموتور مشابه موستانگمیشود.
نسخههای استیشن و هاچبک فورد فوکوس ST تابستان در اروپا به فروش خواهد رسید. قیمت این مدلها با نزدیک شدن به زمان عرضه اعلام میشود.
یکی از مهمترین چالشهای قرن بیستویکم، این است که چگونه بهطور پایدار و با مصرف آب و کود کمتر در زمینهای محدود و نیز در شرایط رکود تولید، تهدید آفات و بیماریها و اقلیم در حال تغییر، جمعیت در حال افزایش جهان را تغذیه کنیم. لیزا اینسورث، دانشمندی از آمریکا که اخیرا جایزهی آکادمی ملی علوم در زمینهی علوم غذا و کشاورزی را دریافت کرده است، میگوید:
نشست امسال درمورد خارج شدن علم از مرزهای سنتی خویش و رسیدن به کشاورزان خردهپا در آفریقااست.
پژوهشگران در این نشست درمورد چالشهای امنیت غذایی و پیشرفت اخیر در زمینهی اصلاح یک نقص فنی در مسیر تنفس نوری گیاهان که موجب افزایش تولید محصولات کشاورزی تا ۴۰ درصد میشود، بحث و گفتوگو کردند. ارت، سخنگوی این نشست گفت:
گیاهان برای تولید غذایی که ما میخوریم، سه کار کلیدی انجام میدهند: گرفتن نور خورشید، استفاده از آن انرژی برای تولید زیستتودهی گیاهی و صرف بالاترین میزان ممکن از زیستتوده درجهت تولیداتی نظیر دانههای ذرت یا سیبزمینیهای لبریز از نشاسته.
در طول قرن گذشته اصلاحکنندگان محصولات کشاورزی بهخوبی روی حداکثر کردن مورد اول و سوم کار کردهاند و چالش بهبود فرایندی که در آن نور خورشید و کربندیاکسید تثبیت میشوند (فتوسنتز) را برای ما گذاشتهاند تا ما با بهبود آن موجب افزایش رشد گیاهان و تأمین نیاز غذایی مردم در قرن بیستویک شویم.
این کار مهم بخشی از یک پروژهی بینالمللی به نام RIPE است. پژوهشگران این پروژه در حال مهندسی محصولات کشاورزی درجهت افزایش کارآیی فتوسنتز هستند. ارت که معاون مدیر پروژهی RIPE نیز است، گفت:
گیاهان زمینی دارای یک نقص بیولوژیکی هستند که در آن یک آنزیم فتوسنتزی بهطور مکرر بهجای کربندیاکسید، اکسیژن میگیرد و گیاه ناگریز است که فرایند پیچیده و هزینهبری به نام تنفس نوری را برای کاهش این نقص بگذراند. محصولاتی نظیر سویا و گندم بیش از ۳۰ درصد از انرژی تولیدشده طی فتوسنتز را طی این فرایند از دست میدهند اما نتایج مدلسازیها نشان داده است که میتوان راههای میانبر تنفس نوری را مهندسی کرد تا گیاه انرژی خود را حفظ کرده و آن را صرف رشد خودش کند.
پژوهشگران با قرض گرفتن ژنهای جلبک و کدوتنبل، سه مسیر دیگر را برای جایگزینی مسیر طبیعی تنفس نوری در گیاه تنباکو مهندسی کردند. گیاه تنباکو گیاه مدلی است که پژوهشگران قبل از انتقال تکنولوژی به محصولات کشاورزی که مهندسی و آزمایش آنها بسیار دشوارتر و زمانبرتر است، از آن استفاده میکنند. اکنون، پژوهشگران درحال ترجمهی این کار برای تقویت تولید محصولات کشاورزی دیگر نظیر سویا، لوبیا چشم بلبلی، برنج، سیبزمینی، گوجهفرنگی و بادمجان هستند. ارت گفت:
مقدار کالری که هر ساله در جهان در اثر عمل تنفس نوری از دست میرود، باور کردنی نیست. بازگردادن حتی بخشی از این کالری موفقیت چشمگیری در میزان تولید برنج ما برای تغذیهی جمعیت ده میلیارد نفری جهان در سال ۲۰۵۰ خواهد بود.
البته ارت خاطرنشان میکند برای اینکه این تکنولوژی به محصولات کشاورزی برسد و مجوزهای توزیع در بین کشاورزان را دریافت کند، ۱۵ سال یا بیشتر زمان میخواهد. RIPE و اسپانسرهایش متعهد شدهاند که وقتی چنین روزی فرا برسد، کشاورزان خردهپا در مناطقی نظیر کشورهای جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا دسترسی آزادی به این تکنولوژیها خواهند داشت.
علاوهبر این، پژوهشگران درحال انجام مطالعاتی در زمینهی بهبود تثبیت نیتروژن در غلات و ویرایش ژنوم برای افزایش پایدار تولید محصولات کشاورزی هستند. علوم کشاورزی درحال گذر از اصول سنتی خود هستند.
«فاطمه» ملقب به «امّالبنین»، دختر «حزام بن خالد بن ربیعه»، از بانوان نمونه صدر اسلام است. ایشان در مکتب اسلام راستین پرورش یافته و بانویی ادیب و باوقار بودند و از روزی که به خانه امیرمؤمنین علی(ع) آمدند، هر روز بر درخشش و بزرگی ایشان افزوده شد.
ازدواج حضرت على (ع) با امّالبنین (س) بدین صورت بود که امام از برادر خویش «عقیل» خواستند، براى او زنى از خانوادهاى اصیل، شجاع و خداپرست برگزیند تا پسرى شجاع براى او به دنیا آورد. عقیلبن ابى طالب، یکى از چهار فردى بود که در عصر خود به «نسبشناسى» شهرت داشت. چون عقیل از اصالت خاندان و فرهیختگى پدران و جنگآورى نیاکان حضرت امّالبنین(س) آگاهى داشت، ایشان را به امیرالمؤمنین (ع) معرفى کرد. امام(ع) پس از مشورت با عقیل، از امّالبنین(س) خواستگارى کردند. امّ البنین (س) نیز با کمال رضایت پیشنهاد امام(ع) را پذیرفتند و با ایشان ازدواج کردند. ثمره این ازدواج چهار فرزند به نامهای «عبدالله»، «عباس»، «عثمان» و «جعفر» بود که حضرت امالبنین(س) در واقعه کربلا فرزندانشان را در راه امام حسین (ع) به پیشگاه خداوند تقدیم کردند.
امّ البنین(س)، پس از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع میرفت و به یاد فرزندان شهید خود مرثیههای بسیار سوزناکی میخواند و مردم مدینه نیز به ندبه و نوحه او گوش فرامیدادند، تا جایی که مروان بن حکم از دشمنان اهل بیت نیز همواره به نوحه خوانی حضرت(س) حاضر شده و می گریست.
حضرت ام البنین (س) در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد اما از سال و چگونگی وفات وی، در منابع دسته اول روایی و تاریخی چیزی ذکر نشده است. البته برخی متأخران با استناد به منابعی سال وفات وی را روز سیزدهم جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری نوشتهاند.
ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن سالروز وفات حضرت امالبنین(س) مادر بزرگوار قمر منیر بنیهاشم(ع)، مجموعهای از والپیپرهای جدید ویژه وفات آن حضرت (س) را برای شما کاربران عزیز آماده کردهایم.
بسیاری از مردم ضمن ابراز انزجار از خشونت علیه حیوانات، همچنان از گوشتهای تهیهشده در کشتارگاههای صنعتی مصرف میکنند. در این نوشتار که اقتباسی از کتاب جدید دانشمند روانشناسی دکتر جولیا شاو است، شرح خواهیم داد که مفهوم «تناقض گوشت» چیست و چه پیامدهایی در تصمیمگیریهای اخلاقی ما دارد.
پول نحوهی برخورد ما را با اخلاقیات تغییر میدهد. وجود پول بههمراه شبکههای پیچیدهی توزیع و تجارت، در حکم حایلی میان ما و منشا محصولاتی که مصرف میکنیم، عمل میکند. این واقعیت تلخ میتواند باعث شود ما رویهای را در پیش بگیریم که عمیقا غیراخلاقی است.
حتی بسیاری از افرادی که امروزه گیاهخواری پیشه کردهاند، نمیتوانند (یا نمیخواهند) چنین رژیم غذایی را بهصورت دائمی و انحصاری ادامه دهند. اثبات این قضیه چندان سخت نیست. تصور شما درمورد قباحت عملی مانند شکنجهی جانوران چیست؟ آیا شما هم از گوشت تولیدشده در کشتارگاههای صنعتی مصرف میکنید؟ پذیرفتن آن سخت است؛ اما بسیاری از ما در حالی از شکنجه و آزار و اذیت حیوانات ابراز انزجار میکنیم که هر روزه خود از گوشت همان حیواناتی مصرف میکنیم که بیرحمانه سلاخی شدهاند.
ما بهسادگی میتوانیم با چسباندن یک برچسب قیمت، شکل مسئله را برای خود عوض کنیم تا از عذاب ناشی از اعمال خود خلاصی یابیم. در این شکل مدرن، ما دیگر حیواناتی را که بهدست دیگران سلاخی شدهاند، نمیبینیم؛ بنابراین احساس در ما متبلور میشود که میگوید دیگر ما مقصر نیستیم. تنها چیزی که ما روبروی خود میبینیم، یک برچسب قیمت است.
چرا اینگونه است؟ اگر ما بتوانیم درک کنیم که چرا گوشتی را میخوریم که میدانیم در شرایطی بیرحمانه تولید شده است، آنگاه خواهیم توانست علت انواع دیگری از رفتارهای خود را درک کنیم که عمیقا با اصول اخلاقی در تضاد هستند.
کشمکش درونی
روانشناسان براک باستیان و استیو لونان که درمورد این موضوع در استرالیا پژوهش میکنند، میگویند «تناقض گوشت» بهمعنای تضاد روانی میان اولویتهای رژیم غذایی مبتنیبر گوشت و واکنش اخلاقی نسبت به شکنجهی حیوانات است. آنها اینگونه استدلال میکنند که آسیبرساندن به دیگران با بینش یک فرد مدعی اخلاقمداری منافات دارد. ازاینرو، مصرف گوشت منجر به بُروز آثاری منفی در مصرفکنندگان میشود؛ چراکه این افراد با تصویری کاملا ناخوشایند از خود مواجه میشوند: «چطور میتوانم انسانی خوب باشم، درحالیکه گوشت میخورم؟»
ما مصرفکنندگان عموما از نتایج تصیمات خود هنگام خرید چشمپوشی میکنیم
این کشمکش اخلاقی تنها لذت خوردن گوشت را از ما نمیگیرد، بلکه هویت ما را نیز تهدید میکند. ما نیز برای حفاظت از هویت خود، اقدام به ایجاد رسوم و ساختارهای نوین اجتماعی میکنیم که باعث میشود احساس بهتری داشته باشیم. خوردن گوشت به آدابورسوم اجتماعی گره میخورد، بهگونهای که تعطیلات بهعنوان زمانی برای صرف گوشت با دوستان و خانواده تعریف میشود. برخی افراد نیز ممکن است از آن بهعنوان نشانهای از مردانگی یاد کنند و ادعا کنند که چنین کاری باعث میشود که فرد یک «مرد واقعی» بهنظر آید، برخی دیگر خواهند گفت ما انسانها بهعنوان شکارچیانی برتر که در راس هرم غذایی طبیعت تکامل یافتهاند، باید گوشت بخوریم. با وجود اذعان بر ارتباط میان مصرف محصولات حیوانی و بروز اکثر بیماریها، هنوز هم مردم از دوستان گیاهخوار خود میپرسند که چطور میتوانند پروتئین کافی را از محصولات گیاهی دریافت کنند. بدتر اینکه بعد از مدتی حتی فراموش میکنند این دوستان گیاهخوارشان را به مهمانیهای خود دعوت کنند!
مقالههای مرتبط:
ما برای بسیاری از تصمیمات خود (از جمله انتخاب برای خوردن گوشت)، توجیههایی پیشساخته ایجاد میکنیم، چنین رویکردی به ما اجازه میدهد که ضمن توجیه علت این رفتارهای خود، وجدان خود را از مظان اتهام تبرئه کنیم. ما به چنین عذر و بهانههایی نیاز داریم؛ در غیراینصورت، ممکن است احساس کنیم انسان بدی هستیم.
تضاد میان گفتههای فرد با اعمال او یا داشتن باورهای متناقض پدیدهای است که روانشناسان از آن با نام ناهماهنگی شناختی یاد میکنند. این عبارت اولینبار ازسویلئون فستینگر در سال ۱۹۵۷ به کار رفت. فستینگر و جیمز کارلاسمیت نتایج آزمایشهای کلاسیک خود را درمورد این اختلال در سال ۱۹۵۹ منتشر کردند. آنها این پرسش را مطرح کردند که «اگر فردی وادار به انجام دادن یا بهزبان آوردن چیزی برخلاف عقیدهی خود شود، چه اتفاقی برای آن عقیدهی او خواهد افتاد؟» آنها در خلال آزمایش خود، از ۷۱ مرد خواستند تنها دو کار را انجام دهند. درمورد اول، از افراد خواسته شد تا ۱۲ قرقرهی چوبی گرد را داخل یک سینی بگذارند، سپس سینی را خالی کنند و دوباره آنها را در سینی قرار دهند و این روند را برای نیمساعت تکرار کنند.
در بسیاری از فرهنگها، میهمانیها و مراسم را با خوردن گوشت جشن میگیرند
سپس به شرکتکنندگان یک تختهی حاوی میخهای چوبی مربعیشکل داده شد و از آنها خواسته شد که هر کدام از میخها را تنها یکربع دور در جهت عقربههای ساعت بچرخانند و سپس یک ربع دیگر و بههمین منوال، این کار را بهمدت نیمساعت دیگر ادامه دهند. در جریان این آزمایش نیز یک پژوهشگر همهچیز را بهدقت تماشا میکرد و مینوشت. این آزمایش بهعمد کسالتآور طراحی شده بود؛ اموری بهغایت کسالتآور و خستهکننده.
اگرچه شرکتکنندگان ابتدا تصور میکردند که این عملکرد آنها است که موردسنجش قرار میگیرد؛ ولی درواقع آنچه مورد توجه پژوهشگران بود، مرحلهی بعدی آزمایش بود. بعد از انجام این دو کار ملالتآور، شرکتکنندگان به اتاق انتظار برگردانده شدند. به آنها اینگونه گفته شد که فردی که در آنجا نشسته است، شرکتکنندهی بعدی خواهد بود. یکسوم شرکتکنندگان تنها در اتاق منتظر نشستند، بدون آنکه اتفاق خاصی بیفتند. بااینحال، برای دوسوم دیگر، پژوهشگر از فرد پرسید که آیا حاضر است به شرکتکنندهی بعدی دروغ بگوید یا خیر. آنها حتی برای این دروغ پیشنهاد پرداخت پول هم دادند. به نیمی از آنها گفته شد که بابت دروغ خود، مبلغ یک دلار دریافت خواهند کرد و به نیمی دیگر پیشنهاد پرداخت ۲۰ دلار برای این دروغ داده شد (۲۰ دلار در زمان انجام آزمایش، مبلغ چشمگیری محسوب میشد). درصورت موافقت شرکتکنندگان، پژوهشگر یک برگه کاغذ را به آنها میداد و به آنها دستور داده میشد تا نکاتی را که روی آن نوشته شده بازگو کنند: «خیلی لذت بخش بود»، «من بسیار لذت بردم»، « خیلی جالب بود»، «بسیار جذاب بود».
آنچه پژوهشگران واقعا میخواستند بدانند این بود که این دروغ (و پاداشی که برای آن درنظر گرفته شده بود)، چه تاثیری بر قضاوت آنها درمورد این امور کسالتآور داشته است. آنها میخواستند ببینند که آیا شرکتکنندگان تنها بهخاطر بهزبان آوردن اینکه آن کار جالب بوده است، واقعا از درون نیز به چنین نتیجهی میرسند؟ و نیز تاثیر پاداش نقدی در چنین نتیجهگیریای تا چه حد خواهد بود؟
عموم مردم از شرایط کار کارگرانی که محصولات موردنیازشان را تولید میکنند، آگاهی ندارند
در انتها شرکتکنندگان با این پرسش مواجه شدند: «به نظر شما این آزمایش تا چه اندازه لذتبخش بود؟ گروه کنترل که از آنها نخواسته شده بود دروغی بگویند، آزمایش را کسالتآور قلمداد کردند و گفتند که دیگر حاضر به انجام آن نیستند. شرکتکنندگانی که ۲۰ دلار دریافت کرده بودند نیز نظری مشابه با گروه اول داشتند. بااینحال، گروه آخر یعنی شرکتکنندگان با دریافتی یک دلار، میزان رضایت خود را از این آزمایش بیش از دو گروه دیگر اعلام کردند و مشخص شد که این گروه حتی احتمال بیشتری را برای مشارکت خود در آزمایشهای مشابه در آینده متصور هستند.
صبر کنید؛ چه اتفاقی افتاد؟ یک دلار احتمالا مبلغی کافی برای دروغگفتن شرکتکنندگان به حساب نمیآمد. بنابراین میتوان گفت این گروه نوعی ناهماهنگی شناختی را تجربه کردهاند. آنها با این چالش درونی مواجه شدند: «چرا من حاضر شدم بگویم آزمایش لذتبخش بوده، درحالیکه اینگونه نبود؟ مطمئنا دلیل آن، یک دلار ناقابل نمیتواند باشد.» از آنجا که شرکتکنندگان نمیتوانستند رفتار خود را تغییر دهند یا فرض کنند در آزمایش شرکت نکردهاند، پس تنها گزینهای که برای آنها در دسترس بود، «تغییر عقیدهی خودشان» بود: «آن آزمایش باید لذتبخش بوده باشد!»
اما در مورد گروه ۲۰ دلاری این تغییر عقیده لزومی نداشت. چراکه آنها میتوانستند دروغ خود را بهخاطر پیشنهاد دریافت مبلغی واقعا هنگفت توجیه کنند.
این اولین نمونه از مجموعهای دنبالهدار از آزمایشهایی بود که نشان میداد ما اغلب باورهای خود را با رفتارهای خود هماهنگ میکنیم و این پول است که جهت این تغییرات را مشخص خواهد کرد.
در سال ۱۹۶۲، فستینگر شکل رسمیتری به نظریات خود داد. او اظهار داشت اگرچه ما بر این باوریم که از رفتارها، باورها و نگرشهای پایداری برخوردار هستیم؛ اما گاهی اوقات نیز بیثبات میشویم. او این بیثباتی را «ناهماهنگی» و از سوی دیگر، ثبات رفتاری را «هماهنگی» نامید. او نظریهی ناهماهنگی شناختی خود را به شرح زیر خلاصه کرد:
- بُروز ناهماهنگی از نظر روانی آزار دهنده است و فرد را تحریک میکند تا این ناهماهنگی درونی را کاهش داده و به هماهنگی دست یابد.
- هنگامی که ناهماهنگی دیده میشود، درکنار تقلا برای کاهش آن، فرد سعی میکند بهصورت فعالانهای از موقعیتها و اطلاعاتی که احتمال میرود این ناهماهنگی را تشدید کند، اجتناب ورزد.
جنایتی در بستهبندی شیک
او در ادامهی توضیحات خود میگوید همانطور که احساس گرسنگی ما را به جستوجو برای غذا تحریک میکند، ناهماهنگی شناختی نیز ما را به جستجوی موقعیتهایی برای کاهش این ناهماهنگی برمیانگیزد. درمورد خوردن گوشت، دو راه برای انجام این کار وجود دارد: ما میتوانیم یا رفتار خود را تغییر دهیم یا عقیدهی خود را. ما میتوانیم دست از مصرف گوشت برداریم یا اینکه دلایلی بیاوریم که چرا مصرف گوشت از نظر اخلاقی بلامانع است.
علاوهبر تلاش خود ما در توجیه مصرف گوشت، تبلیغات و بازاریابی نیز ازجمله مواردی هستند که میتوانند هضم این قضیه را برای ما آسانتر کنند. طبق پژوهشهای روانشناسی بهنام لیز گرورهولز که روی تصاویر حیوانات در فرهنگ عموم انجام گرفته، یک راهکار برای ایجاد پذیرش در خوردن گوشت، تفکیککردن مفهوم گوشت از حیوانی است که کشته شده است. گرورهولز استدلال میکند که ما این عمل را با «تغییر شکل» حیوانات از موجوداتی دوستداشتنی به گوشتهایی قابلخوردن انجام میدهیم؛ بدین ترتیب مفاهیم «حیوانات» و «گوشت» در نظر ما کاملا متمایز و بدونارتباط به نظر میرسند. این راهکار بیشتر در فرهنگ کشورهای غربی کارایی دارد که در آن نام گوشت حیوان با خود حیوان تفاوت دارد؛ نظیر تفاوت میان واژههای گوساله (baby cow) و گوشت گوساله (veal) در فرهنگ لاتین.
بدین ترتیب ما حیوانات مردهی خود را در بستهبندی شیکتری عرضه میکنیم؛ این شگرد باعث میشود چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ لفظی و مفهومی تا حدامکان فاصلهی خود را از منشا واقعی غذایی که میخوریم، حفظ کنیم.
گرورهولز با بررسی تصاویر تجاری گوشت متوجه دو مرحلهی مختلف در این عرصه شد. مرحلهی اول تصویری از گوشت را بهشکلی کاملا بهداشتی، در بستهبندی شیک پلاستیکی و برشخورده نشان میدهد بهگونهای که بیننده بهسختی میتواند تشخیص دهد این فرآورده منشاء حیوانی دارد. مرحلهی دوم در ارتباط با مفهوم زیباسازی است که در آن حیوانات بسیارزیباتر و دوستداشتنیتر از آنچه واقعا هستند، نمایش داده میشوند. این راهبرد بیشتر در ژاپن و بخشی از کشورهای آسیایی کاربرد دارد. کنراد لورنز، اتولوژیست معتقد است در آگهیهای تجاری رایج در این فرهنگها از مفهومی با نام الگوی کودکانه (Kindchenschema) استفاده میشود؛ مفهومی که در آن از چشمانی درشت، جثهای ریزنقش و طرحهای دایرهوار استفاده میشود که بیشتر در کتابهای مصور کودکان به چشم میخورند. این مفهومسازی برای القای این حس انجام میشود که این گوشت از حیواناتی شاد و خیالی بهدست میآید. هر دوی این راهکارها باهدف انحراف اذهان عمومی از واقعیتی بهنام شکنجهی حیوانات وارد عمل میشوند.
تصمیمات اخلاقی ما عموما تحت تاثیر تصمیمگیریهای اطرافیان قرار میگیرد
اما موضوع تنها منحصر به خوردن گوشت نیست. وقتی ما حیوانات یا انسانها را به اشیا تبدیل میکنیم و بدین وسیله از تشویش ناشی از آگاهی درمورد رنجهای پنهان در پس کالاهای مصرفی خود اجتناب میکنیم، درواقع ما راه را برای بیرحمی بیشتر خود باز میکنیم. همان فرایند جنونآمیزی که در محصولی مانند گوشت شاهد آن هستیم، درمورد دیگر رفتارهای معمول و غیراخلاقی ما که با پول درارتباطاند، عینا تکرار میشود.
ما میدانیم که فقر عامل رنج و عذاب عدهی کثیری از افراد است، بااینحال بهجای اینکه ثروت خود را تقسیم کنیم، یک جفت کفش گرانقیمت دیگر هم میخریم. ما اساسا مخالف ایدهی کارکردن کودکان یا بزرگسالانی هستیم که تحت شرایط غیرقابلقبولی فعالیت میکنند؛ اما همچنان به خرید از فروشگاههای پرتخفیف ادامه میدهیم. ما خود را در تاریکی غفلت پنهان میکنیم تا هویت لطیف خود را از گزند آسیب حفظ کنیم. همهی اینها به خاطر آن است که بتوانیم در حبابی از توهم ثبات و اخلاقیات خود باقی بمانیم.
در این تلاش مداوم برای مقابله با ناهماهنگی شناختی، ما در رفتاری زامبیگونه سعی میکنیم این رفتار پرسشبرانگیز خود را به دیگران نیز بسط دهیم. ما جوامع خود را بهگونهای شکل میدهیم تا این احساس ناراحتی را بهحداقل برسانیم و چیزی ما را متوجه وجود این بیثباتی و تناقض رفتاریمان نکند. ما نمیخواهیم چنین تناقضی دائما به ما یادآوری شود و همانطور که باستیان و لونان استدلال میکنند:
ازطریق فرایند کاهش ناهماهنگی شناختی، میتوان نامیرایی ظاهری برخی از رفتارهای خاص را پنهان کرد.
این ظاهرسازی میتواند در محیطهای اجتماعی و فرهنگی خاص به شکوفایی برسد و عادات اجتماعی میتوانند با عادیسازی، نامرئی کردن و تثبیت این رفتارهای ما، حجابی روی تمام تناقضات اخلاقی ما بکشند.
اکنون زمان تحول فرا رسیده است؛ باید در شیوهی تفکرمان درمورد انسانها، حیوانات و کل سیاره تجدید نظر کنیم. وجود این ظاهرسازی بزرگ را تصدیق کنیم و بهجای اینهمه تلاش در توجیه رفتار غیراخلاقی خود، تغییر در آن را آغاز کنیم. تشخیص و رسیدگی به برخی از این تناقضات اخلاقی نهادینهشده میتواند ما را به فردی شادتر و جهان را به مکانی بهتر تبدیل کند.
شاید غیرمعقول بهنظر برسد بهعنوان متخصصی درزمینهی برندینگ نباید خیلی به نام و لوگو خود اهمیت بدهید. شرکت شما در طول زمان تکامل پیدا میکند و براساس سلیقهی مصرفکننده تغییر خواهد کرد. در بسیاری از مواقع، ممکن است وضعیتی پیش بیاید که مجبور شوید برند جدیدی انتخاب کنید؛ بنابراین، از وسواس زیاد دربارهی برند و لوگوِ خود خودداری کنید. در هفتهی گذشته، بازسازی برند تعداد زیادی از شرکتهای فناوری را شاهد بودیم.
برند شما تغییر خواهد کرد
اخیرا برند Slidely به Promo.com تغییر برند داده است. این پلتفرم ایجاد آثار دیداری بهعنوان سرویس ساخت ویدئو در سال ۲۰۱۶ آغاز بهکار کرد و با رشد کسبوکار و افزایش محبوبیت واژهی Promo بر سر زبانها افتاد. Promo.com ابتدا آدرس وبسایت شرکت بود؛ اما با شهرت این واژه این شرکت تصمیم گرفت نام دامنهی خود را ثبت کند و اکنون نام شرکت را به Promo.com تغییر داده است. این موضوع ثابت میکند کسبوکار شما تغییر خواهد کرد و همواره انعطافپذیری امری ضروری است؛ بهویژه زمانیکه مصرفکنندگان به یک نام توجه میکنند.
تام مور (Tom More)، مؤسس و مدیرعامل این شرکت میگوید:
همانطورکه برنامهها و چشماندازهای ما تکامل یافته و شفاف شده، کسبوکار ما با اهداف مهم و اساسیمان همسو شده است. مشتریان ما فقط برای ویرایش ویدئوهای خود از پلتفرم ما استفاده نمیکنند؛ بلکه هدف اصلی آنها پیشرفت است. تمام تلاشهایمان باعث شد اکنون مشتریان بسیاری ما را انتخاب کنند و این موضوع باعث پیشرفت کسبوکار ما شده است.
تغییر برند اتفاق ثابتی است که در بسیاری از مواقع، میتوان آن را بهعنوان روش در نظر گرفت. هیچ شرکتی نمیتواند برای صد سال بدون تطبیق با شرایط و تغییر اهداف مسیرش را ادامه دهد. بههمیندلیل لازم است پس از مدتی کسبوکارتان را با انتظارات مشتریان تطبیق دهید و راهحلهای جدیدی برای آنها ارائه کنید.
لوگوِ شما تغییر خواهد کرد
هفتهی گذشته، Slack لوگوِ جدید خود را اعلام کرد. بدون شک کاربران در ۲۴ ساعت اول از این موضوع ناراحت شدند که نماد هشتگی را از دست دادند که بهخوبی میشناختند. باوجوداین، Slack لوگوِ جدیدی معرفی کرد که کوچک و زیبا و مربوط با آینده است. اکنون، آنها شرکت بزرگ با نیازهای بزرگ هستند. لوگوِ جدید آنها با هدف محسوسپذیری بیشتر طراحی شده است.
مقالههای مرتبط:
لوگوِ ابتدایی آنها از ۱۱ رنگ تشکیل شده بود و هر رنگ با زاویهی ۱۸ درجه درکنار سایر رنگها قرار گرفته بود. این شرکت براساس نیازها و هدفهای جدیدش تصمیم گرفت لوگوِ جدیدی ایجاد کند؛ بهویژه زمانیکه بسیاری از شرکتها از لوگوِ مشابه آنها استفاده میکردند، ایجاد تغییری ضروری بهنظر میرسید. بههمیندلیل، این شرکت تصمیم گرفت برند خود را بازسازی کند، نه به این دلیل که لوگوِ قبلی بد بود؛ بلکه به این دلیل که تأثیر کافی را مانند سابق نداشت.
Uber و اینستاگرام لوگوِ خود را عوض میکنند و بعد از چند روز، کسی دیگر به لوگوهای آنان علاقه ندارد؛ اما همچنان از آنها استفاده میکنیم. همین موضوع نیز برای Slack صادق است. دانستن همهی این مطالب باعث میشود در مسیر کسبوکارتان، نام و لوگوِ خود را تغییر دهید. تأثیر کسبوکار و میزان بهرهوری و احساس مصرفکننده به آن در طول زمان شکل میگیرد و نیازی نیست در ابتدا همهچیز کامل باشد.
سال ۲۰۱۹، ممکن است سالی باشد که فضانوردان آمریکایی بعد از ۸ سال وقفه دوباره بتوانند از خاک آمریکا به مدار سفر کنند. با بازنشستگی شاتل در سال ۲۰۱۱، این سفرها نیز متوقف شده بود و سرانجام، پروازهای مقدماتی برنامهی خدمات تجاری ناسا در ماههای آتی آغاز میشود.
اگر روند فعلی بدون وقفه انجام شود، اسپیسایکس ممکن است اولین شرکتی باشد که با وسیلهی نقلیه اختصاصی خود دو فضانورد را به فضا میفرستد. مراحل آمادهسازی و معرفی برنامهها در مرکز فرماندهی اسپیسایکس در هاوتورن کالیفرنیا انجام میشود. در آنجا، میتوان تا حدی آنچه را بهچشم دید که قرار است فصل جدیدی در سفرهای فضایی آینده رقم برند.
اسپیکسایکس و رقیب آن، شرکت فضایی بوئینگ، درادامهی برنامههای ناسا به توسعه و ساخت دو کپسول فضایی مشغول هستند که برای فرستادن به فضا و حفظ فضانوردان در مدارهای پایین زمین کارایی دارد. بوئینگ وسیله جدیدی با نام استارلاینر CST-100 ساخته و درمقابل، اسپیسایکس کپسول دراگون را ارتقا داده که هماکنون برای حملونقل تجهیزات و منابع به ایستگاه فضایی و تخلیه بار از آن مشغول فعالیت است. پس از ۵ سال تحقیق و توسعه، بهزودی زمان آن میرسد که کپسول دراگون اسپیسایکس محمولهی ارزشمندتری همچون فضانوردان را با خود حمل کند.
هدف بزرگ برنامهی خدمات تجاری فضایی، ساخت و استفاده از دو وسیلهی ایمن آمریکایی با قابلیت انتقال دو فضانورد به ایستگاه بینالمللی فضایی و بازگشت از آن طی اجرای منظم برنامهی فضایی ناسا است. انتقال فضانوردان به فضا برنامهای بود که طی لغو برنامهی پرواز شاتلها در آمریکا لغو شد و روسیه و دیگر شرکای بینالمللی ایستگاه فضایی فضانوردان آمریکایی را منتقل کردند.
ناسا با تکیه بر مفهوم خدمات تجاری فضایی برای تحقق انتقال فضانوردان از آمریکا به فضا،شرکتهای خصوصی را تشویق کرد. همین عامل باعث مشارکت عملی و مالی بوئینگ و اسپیسایکس در این پروژه شد. ناسا علاوهبر کاهش هزینهها و رسیدن به مقصود دیرینهاش، بر تمام فعالیتها نیز نظارت میکند.
در اوت۲۰۱۸، ناسا اولین دستهی ۹ نفری از فضانوردان آمریکایی را معرفی کرد که شامل ۷ مرد و ۲ زن بودند و در تیمهای ۲ نفره و ۳ نفره تقسیم شده بودند. این فضانوردان با وسایل بوئینگ و اسپیسایکس به فضا خواهند رفت. اگر برنامه درست پیش رود، اولین فضانوردانی که در برنامهی تجاری فضانورد پرواز به فضا را تجربه خواهند کرد، باب بنکن و داگ هارلی هستند. این دو از فضانوردان کارآزمودهی ناسا هستند که اولین خدمهی پرواز دراگون اسپیسایکس خواهند بود.
درحالحاضر، هدف آنها پرواز با دراگون و انجام سفر دوهفتهای به ایستگاه فضایی بینالمللی است تا بهعنوان بخشی از آزمایش و انجام موفقیتآمیز، مجوز استفاده از وسیلهی نقلیهی جدی برای ورود به چرخهی خدمت صادر شود. آنها درون دراگون اسپیسایکس بهوسیلهی موشک فالکون ۹ همین شرکت به مدار میروند و در ایستگاه فضایی توقفی خواهند کرد. سرانجام، با ترک ایستگاه بهسمت زمین بازمیگردند تا دراگون با کمک چترهایش دراقیانوس فرود بیاید.
بنکن و هارلی از فضانوردانی هستند که سفر به فضا را با شاتل تجربه کردند و با گذراندن دورهی آموزش برای این وسیلهی جدید آماده شدهاند. ازآنجاکه فضاپیمای دراگون از ساختههای اسپیسایکس است، مسئولیت آموزش و آمادهسازی خدمه و اشخاص برای سفر نیز برعهدهی این شرکت است. با وجود این روند جدید آموزشی، فضانوردان میگویند تغییرهای شدیدی در روال و برنامهی تمرینی خود نداشتند. بنکن معتقد است آموزش وسایل نقلیه مشابه هم است؛ هر چند این وسیله هواپیما یا خودرو نیست. بنکن میگوید:
البته، راندن خودرو از سفینهی فضایی راحتتر است؛ اما منظورم این است که شما درحالیادگیری و درک سیستم هستید. آموزش میبینید چگونه با وسیلهی نقلیه ارتباط برقرار کنید و در هنگام بروز عملکرد بد و ناقص سیستم با چه دشواریهای احتمالی روبهرو خواهید شد. بهنوعی شما یاد میگیرید چگونه با ماشین در فضا زندگی کنید.
اسپیسایکس با ساخت کپسول شبیهسازی به فضانوردان فرصت داده تا در آن، آنچه تمرین کنند که در فضا تجربه خواهند کرد. این دستگاه بازسازی تقریبا کاملی از کنسول داخلی کپسول دراگون ازجمله صندلیها و دریچهها و صفحههای نمایش لمسی است که وضعیت پرواز را نمایش میدهند.
کابین درونی فضاپیمای دراگون بسیار سادهتر از درون شاتل است که هزاران سوئیچ و مدارشِکَن در کابین خلبان بهچشم میخورد. فضای درونی کپسول حقیقی نیز برای قد فضانوردان مناسبتر است و با وجود لباس فضای جدید و دستکشهایی که با صفحههای نمایشی ارتباط خوبی برقرار میکنند، فضانوردان فضای بیشتری تجربه میکنند. درعینحال، اطراف آنها محلی برای قرارگرفتن بار و دیگر وسایل نیز موجود است. درمجموع، دراگون با قابلیت حمل ۶،۰۰۰ کیلوگرم و حجم ۲۵ مترمکعب به فضا فرستاده میشود؛ هرچند در بازگشت، این اعداد کاهش پیدا میکند و قبل از ورود مجدد به زمین، بخشی بهنام ترانک و سیستم خورشیدی از دراگون جدا میشوند. روند توسعهی دراگون بهنحوی برنامهریزیشده که طی پروازها از حمل بار تا حمل ۷ فضانورد پیوسته ارتقا یابد.
بخش مهمی از روند تمرینها متمرکز به جزئیات کوچک است که تاحدممکن اشتباهها را کاهش دهد و فضانوردان بدانند چگونه میتوانند مشکلها را درصورت نیاز حل کنند. هرچند فعالیت آنها در حین پرواز بهدلیل خودکاربودن سیستم و پشتیبانی از مرکز کنترل عملیات از روی زمین چندان زیاد نیست. آموزشهای این دو فضانورد هر هفته با رفتن از خانه و مراجعه به مرکز فرماندهی اسپیسایکس ادامه خواهد داشت تا زمان موعد برای پرتاب به فضا فرابرسد.
این مأموریت که بهنام DM-2 شناخته میشود، برای ژوئن۲۰۱۹ برنامهریزی شده است؛ اما قبل از این عملیات،اسپیسایکس باید بتواند عملیات موفقی بهنام DM-1 را انجام دهد و دراگون را بدون خدمه آزمایش کند. افزونبراین، زمان عملیات DM-1 چندینبار تغییر کرده است. ناسا آن را ۷ژوئن تعیین کرده بود که با تغییراتی به ۱۷ژوئن رسید. اخیرا، آژانس فضایی اعلام کرده این عملیات در فوریه انجام میشود. این، تأخیر دیگری است که بسیاری دلیلش را تعطیلی اجباری دولت ترامپ میدانستند. درنهایت، ۲مارس (برابر با ۱۱اسفند) بهعنوان زمان پرتاب نخستین دراگون سرنشیندار تعیین شد.
با وجود این تاریخهای پیشبینیناپذیر، فضانوردان میگویند باید در برنامهی زندگی خود انعطافپذیری بیشتری داشته باشند. این وضعیت در برنامهی پرتاب شاتلها نیز تجربه شده بود. طبق تجربهای که بهدست آورده بودند، آنها دو نوع برنامه برای خود طراحی میکنند و بهنوعی برای یک زمان میتوانند از بین برنامه انتخاب و یک کار را انجام دهند.
مقالههای مرتبط:
فضانوردان در تعطیلات آخر هفته، همانقدر که آماده هستند به پیکنیک بروند، مهیا هستند تا با موشک به فضا پرتاب شوند و تنها کاری که باید انجام دهند، انتخاب اولویتها است. البته تجربه به آنها نشان داده که پرتاب راکت اولویت درجهی یک خواهد بود؛ اما برای ناسا مهمترین اولویت اطمینان از امنیت و صحت عملکرد وسایل است. در انجام عملیات DM-1 که دراگون بدون خدمه آزمایش میشود، ناسا تمام توانش را بهکار میگیرد تا ارزیابی دقیقی از این عملیات کند. هنوز سؤالهای بسیاری تا قبل از پرواز نهایی دو فضانورد بهوسیلهی فضاپیمای دراگون باید جواب داده شود تا اولین تجربهی موفق برنامهی خدمات فضایی تجاری محقق شود.
اگر بوئینگ در رقابت از اسپیسایکس پیشی بگیرد، اولین مسافران استارلاینر سه فضانورد خواهند بود. اریک بو و نیکول اُناپو، مان و فضانورد سابق و کریس فرگوسن، کارمند بوئینگ اولین پرواز را برای کسب مجوز پروازهای استارلاینر انجام خواهند داد. برای دو فضانوردی که برای سفر با دراگون درحال آمادهشدن هستند، مهمترین موضوع اولینبودن در این رقابت نیست. آنها میتوانند از فلوریدا کارشان را شروع کنند؛ همانطورکه فضانورد بنکن معتقد است صرف بخت استفاده از این وسیله و سفر به فضا دلیل کافی برای خوشحالی است.
در سال ۲۰۱۶، AMD معماری پلاریس و بهدنبال آن در سال ۲۰۱۷، معماری جدید وگا را معرفی کرد. در همان سال، این تراشهساز آمریکایی کارتهای گرافیک RX Vega 64 و Vega 56 را براساس معماری جدید و با قیمت ۴۹۹ و ۳۹۹ دلار برای رقابت با کارتهای GTX 1080 و 1070 حریف روانهی بازار کرد. برای گروه فناوریهای رادئون AMD سال ۲۰۱۸ آشفتگی کمتری در پی داشت. در این سال، این شرکت فرصت کافی دراختیار داشت تا با فراغبال یک سال تمام بر معماری وگا متمرکز شود. درواقع، این معماری نسل پنجم از معماری انقلابی GCN است.
AMD بهجای عرضهی ۳ معماری متفاوت در ۳ سال پیاپی، انرژی و زمان خود را صرف توسعهی بیشتر خانوادهی وگا کرد. در این سال، ظهور تراشههای سِرور و لپتاپ با معماری وگا را شاهد بودیم. از میان اقدامات AMD بهمنظور توسعهی خانوادهی وگا، عرضهی تراشههای گرافیکی خانوادهی Radeon Instinct برای کامپیوترهای سِرور شتاب بیشتری به حرکت روبهرشد این شرکت بخشید و باعث شد در ادامهی راه، AMD با جرئت در مسیر معرفی اولین کارت گرافیک گیمینگ جهان با فناوری ساخت ۷ نانومتری قدم بگذارد.
AMD در مراسم معرفی محصولات جدیدش در CES امسال، اولین پردازندهی گرافیکی ردهبالا با فناوری ساخت ۷ نانومتری و برپایهی معماری نامآشنای وگا را معرفی کرد و آن را رادئون ۷ (Radeon VII) نامید. Radeon VII تلاشی دیگر برای راضی نگهداشتن هواداران گیمر این شرکت است تا با مسلحشدن به قدرت بیاندازهی این کارت، دیگر حتی از کوچکترین جزئیات گرافیکی بازیهای جدید چشمپوشی نکنند.
کارت Radeon VII درمقایسهبا برادران بزرگترش، یعنی RX Vega 64 و Vega 56، گویا مسیر مستقیمی میپیماید. در زیر نقاب جذاب این کارت قدرتمند، تراشهی گرافیکی Vega 20 قرار گرفته است. درواقع، این تراشه برآمده از تراشهی Vega 10 ایامدی است که از یک سو، با بهینهسازیهایی برای انجام محاسبات پیچیدهتر و یادگیری ماشین روزآمد شده و از سوی دیگر، از فناوری ساخت ۱۴ نانومتری شرکت Globalfoundries خود را وارهانده و با فناوری ساخت ۷ نانومتری شرکت تایوانی TSMC و با ترانزیستورهای FinFET تولید شده است.
تراشهی وگا ۲۰ برای کارشناسان سختافزار چندان ناآشنا نیست. این تراشه قلب تپندهی شتابدهندههای گرافیکی کامپیوترهای سِرور AMD، یعنی Radeon Instinct MI50 و MI60 نیز محسوب میشود. AMD گویا قصد دارد سهم بیشتری در آخرین محصولاتش به این تراشه تخصیص دهد.
مقالههای مرتبط:
نمیتوان انتظار داشت تراشهای که از دل شتابدهندههای گرانقیمت سِرور بیرون میآید، ارزان بهدست عموم مصرفکنندگان برسد یا حداقل ایدهی اولیهی AMD برای استفاده از این تراشه در خلق Radeon VII، کارت گرافیک قدرتمند اما ارزانقیمت، نبوده است. دراینبین، در جناح رقیب دیرینه هم اتفاق غیرمنتظرهای افتاده است: انویدیا خود را چندان درگیر سنجش سطح عملکرد سری جدید کارتهای RTX خود بهازای هر دلار پرداختی مشتریانش نکرده است. نسل جدید کارتهای گرافیک RTX انویدیا سراپا غرق در ویژگیهای جدید و جذاب است و اینک در صحنهی رقابت حضور دارد.
رندر صحنههای بازی با جلوههای زیبای حاصل از رهگیری پرتو آنی با آن بازتابها و تشعشعها و جلوههای نوری بینظیر و تخصیص بخش بزرگی از تراشههای تورینگ به هستههایی ویژه برای خلق این صحنهها ارزان تمام نمیشود. نتیجهی کار افزایش نسبتا زیاد قیمت کارتهای گرافیک سری RTX 2000 انویدیا است، آنهم در شرایطی که سطح عملکرد آنها درمقایسهبا برادران بزرگترشان از سری GTX 1000 چندان پیشی نگرفته است. درواقع، آن بهبود عملکردی که از نسلی به نسل دیگر انتظار آن میرود، در آخرین سری کارتهای انویدیا محقق نشده است. در چنین وضعیتی، AMD برای قیمتگذاری کارتهای جدیدش فشار چندانی حس نمیکند.
سرانجام، AMD تصمیم گرفت کارت Radeon VII را با قیمت ۶۹۹ دلار وارد بازار گیمینگ کند؛ یعنی ردهی قیمتی که کارت RTX 2080 انویدیا از قبل در آن جا خوش کرده بود. پس با این وضعیت، باید منتظر مبارزهای نفسگیر میان دو رقیب برای داشتن سهم بیشتر از بازار گیمینگ در این ردهی قیمتی باشیم.
در جدول زیر، مشخصات کارت گرافیک Radeon VII درمقایسهبا سایر کارتهای همرده گردآوری شده است.
مشخصات | Radeon VII | Geforce RTX 2080 | Radeon Vega 64 | Geforce GTX 1080 |
---|---|---|---|---|
معماری | Vega 20 | Turing (TU104) | Vega 10 | Pascal (GP104) |
هستههای پردازشی | ۳۸۴۰ | ۲۹۴۴ | ۴۰۹۶ | ۲۵۶۰ |
حداکثر قدرت محاسباتی FP32 (ترافلاپس) | ۱۳.۸ | ۱۰.۶ | ۱۲.۷ | ۸.۹ |
واحدهای بافت نگاشت | ۲۴۰ | ۱۸۴ | ۲۵۶ | ۱۶۰ |
کلاک پایهی پردازنده (مگاهرتز) | ۱۴۰۰ | ۱۵۱۵ | ۱۲۴۷ | ۱۶۰۷ |
کلاک بوست پردازنده (مگاهرتز) | ۱۷۵۰ | ۱۸۰۰ | ۱۵۴۶ | ۱۷۳۳ |
ظرفیت حافظه (گیگابایت) | ۱۶ HBM2 | ۸ GDDR6 | ۸ HBM2 | ۸ GDDR5X |
رابط حافظه (بیت) | ۴۰۹۶ | ۲۵۶ | ۲۰۴۸ | ۲۵۶ |
پهنای باند حافظه | ۱ TB/s | ۴۴۸ GB/s | ۴۸۴ GB/s | ۳۲۰ GB/s |
واحدهای خروجی رندر | ۶۴ | ۶۴ | ۶۴ | ۶۴ |
توان طراحی حرارتی | ۳۰۰ | ۲۲۵ | ۲۹۵ | ۱۸۰ |
تعداد ترانزیستور (میلیارد) | ۱۳.۲ | ۱۳.۶ | ۱۲.۵ | ۷.۲ |
ابعاد تراشه (میلیمترمربع) | ۳۳۱ | ۵۴۵ | ۴۸۶ | ۳۱۴ |
کارت Radeon VII سقف کلاکی برابر با ۱۸۰۰ مگاهرتز دارد؛ اما کلاک بوست رسمیاش ۱۷۵۰ مگاهرتز است. این کارت درمقایسهبا کارت RX Vega 64 که سقف کلاک ۱۶۳۰ مگاهرتزی دارد، ظرفیت و امکان اورکلاک کمتری دارد. بااینحال، بهلطف استفاده از خنککنندهی بادی تقویتشده با ۳ فن قدرتمند و واحدهای Stream Multi-Processing بازنگریشده، امکان تقویت سرعت پردازندهی گرافیکی بیشتر از سقف کلاک و نگهداشتن آن در همان حدود وجود دارد. این کاری است که برای RX Vega Frontier عملا ممکن نبود. پس، درحالیکه در این کارت بر تعداد واحدهای محاسباتی و واحدهای خروجی رندر درمقاسهبا نسل قبل اضافه نشده و حتی از میزان پردازندههای جریانی تاحدی کاسته شده، شاید بتوان به قدرت مانور بیشتر در افزایش کلاک پردازنده فکر کرد.
بزرگترین تغییری که در تراشهی وگا ۲۰ درمقایسهبا وگا ۱۰ ایجاد شده، گذشته از تغییر فناوری ساخت و کوچکترشدن تراشه، دوبرابرشدن میزان حافظهی گرافیکی و تقویت پهنای باند حافظه است. RX Vega 64 به ۸ گیگابایت حافظهی گرافیکی از نوع HBM2 با رابط ۲۰۴۸ بیتی مجهز بود که در این وضعیت، پهنای باند به ۴۸۴ گیگابایتبرثانیه میرسید. اکنون، Radeon VII به ۱۶ گیگابایت از این حافظه با رابط ۴۰۹۶ بیتی و پهنای باندی افزونبر یک ترابایتبرثانیه مجهز شده که البته عدد شگفتانگیزی است. حافظههای HBM2 یا نسل دوم حافظه با پهنای باند بالا، انواعی از حافظههای مدرن هستند که پهنای باند وسیعتر و مصرف توان کمتر و البته اندازهی کوچکتری درمقایسهبا حافظههای مرسوم GDDR دارد. برای مقایسه، کارت RTX 2080 انویدیا به ۸ گیگابایت حافظهی گرافیکی GDDR6 با رابط ۲۵۶ بیتی و پهنای باند ۴۴۸GBps مجهز است.
افزایش میزان حافظهی HBM2 در کارت Radeon VII نتیجهی مستقیم فشردهشدن تراشهی پردازنده است که امکان الحاق دو استک (Stack) حافظهی دیگر به ظرفیت ۸ گیگابایت را روی Interposer فراهم کرده است. اندازهی تراشهی پردازنده از ۴۹۵ میلیمترمربع در نسل قبل به ۳۳۱ میلیمترمربع کاهش یافته و تعداد ترانزیستورهای این تراشه از ۱۲.۵ میلیارد ترانزیستور در وگا ۱۰ به ۱۳.۲ میلیارد ترانزیستور در وگا ۲۰ رسیده است. افزونبراین، AMD سرعت حافظههای HBM2 را از ۱.۸۹ در وگا ۱۰ به 2Gbps در نسل جدید رسانده است.
نکتهی جذاب دربارهی Radeon VII این است که AMD در قلب این کارت از همان تراشهی وگا ۲۰ پردازندهی کارتهای گرانقیمت Radeon Instinct استفاده کرده است. بنابراین، امکان دارد کارت جدید بنابر عملکرد مناسبی که برای کاربران حرفهای از خود بهنمایش میگذارد و نیز قیمت منطقی، بازار شتابدهندههای گرافیکی سِرور این شرکت را کساد کند. درنتیجه، AMD برخی از مشخصههای تراشهی وگا ۲۰ را محدود یا غیرفعال کرده تا بهنوعی میان محصولات بازارهای مختلف تمایز ایجاد کند. بهطور خلاصه، کارت جدید در پردازش FP64 سرعت کمتری درمقایسهبا مدل مرجع دارد و از کد تصحیح خطای حافظه پشتیبانی نمیکند و برای کاربردهای گیمینگ بر درایورهای مرسوم Radeon تکیه میکند تا درایور استکهای حرفهای Instinct.
قطعا هرگاه از قرارگیری تراشهی شتابدهندهی سِرور در قلب کارت گرافیک گیمینگ صحبت میکنند، باید انتظار کارت قدرتمندی داشت و این موضوع دربارهی Radeon VII نیز بهخوبی صدق میکند. تلاش زیادی که AMD صرف آخرین پرچمدار خانوادهی کارتهای گرافیکش میکند، برای آن است که عملکردی رقابتپدیر به آن بدهد؛ بههمیندلیل کارت خود را به ۱۶ گیگابایت حافظهی بسیار سریع مجهز کرده است.
ظرفیت حافظهی گرافیکی بخش مهمی از توان بازاریابی این کارت را تشکیل میدهد؛ بهویژه اینکه AMD بر تولید محتوا و بازیهای رایانهای حساس به میزان حافظهی گرافیکی تأکید زیادی میکند. یکی دیگر از جنبههای عملکردی این کارت که AMD بسیار بر آن تأکید میکند، استفاده از خنککنندهای با ۳ فن مجزا است. این فنها جایگزین سیستم خنککنندهی نهچندان پاسخگوی کارت RX Vega 64 شده است.
AMD قصد خود را برای ورود به عرصهی خردهفروشی کارت جدیدش پنهان نمیکند و Radeon VII را با قیمت ۶۹۹ دلار مستقیم بهدست مصرفکنندگان میرساند. درحالیکه قطعهسازانی همچون MSI در حال تولید و عرضهی این کارت با برند خود هستند، این اقدام AMD میتواند از افزایش نابجای قیمت کارت مانع شود. البته، Radeon VII در ابتدای کار با موجودی خیلی محدودی عرضه شد و بهسرعت در تمام جهان نایاب شد که امیدواریم هرچهزودتر AMD تعداد چشمگیری از آن را تولید و عرضه کند.
درعینحال، AMD برای افزایش سطح رقابتپذیری کارت پرچمدارش آن را با باندل رایگان و جذاب متشکل از سه بازی Resident Evil 2 و Division 2 و Devil May Cry 5 عرضه میکند. ارائهی این باندل عامل افزایش ارزش خرید این کارت در میدان رقابت با حریف سرسختی همچون RTX 2080 است. البته، انویدیا هم پرچمدار خود را بههمراه دو بازی Anthem و Battlefield V بهدست طرفدارانش میرساند. درحالیکه شاید AMD نتواند پشت حریف قدری مثل RTX 2080 را بهخاک برساند، با این راهکار خواهد توانست امتیازاتی از رقیب بگیرد.
همانطورکه گفته شد، در تراشهی وگا ۲۰ نسل پنجم معماری GCN با آخرین بهروزرسانیها، اما با فناوری ساخت ۷ نانومتری بهکار رفته است. حاصل کار، تجمیع ۱۳.۲ میلیارد ترانزیستور روی تراشهای به مساحت ۳۳۱ میلیمترمربع است. اگرچه فشردهکردن مسقیم تراشهی وگا ۱۰ در آخرین نسل حرکتی انقلابی نیست، امکان کار در سرعتهای کلاک بیشتر را با تراشهی فشردهتر ممکن میکند. انویدیا میگوید ۷۰۰ میلیون ترانزیستور بیشتر در وگا ۲۰ افزایش نرخ کلاک و بهبود فرایندهای رمزنگاری ویدئو با پشتیبانی از 4K و نرخ فریم ۶۰ و بهبود قابلیتهای محاسباتی تراشهی جدید را در پی دارد. عبارت بهبود قابلیتهای محاسباتی به پردازش FP64 با نیمی از سرعت و نیز پشتیبانی از دستورالعملهای INT8 و INT4 اشاره میکند. پردازندهی Radeon VII درمقایسهبا RTX 2080 عملکرد بهتری در محاسبات FP64 با دقت مضاعف (Precision Double) دارد. بااینحال، در محاسبات FP32 با دقت واحد (Precision Single) شامل اکثر محاسبات پردازندهی گرافیکی سرعت RTX 2080 بیشتر است. سرعت انجام محاسبات FP64 در کارت پرچمدار جدید AMD از دیگر کارتهای گیمینگ این شرکت بهتر است و فقط RTX Titan V انویدیا از این نظر بر آن برتری دارد.
عرضهی رادئون VII و قرارگیری آن در رقابت با RTX 2080 به این معناست که AMD قصد دارد جایگاهش را مستحکم کند و خلأ فناوریهای جدید معرفیشده در کارتهای تورینگ را بهنوعی بپوشاند. AMD موضعگیری مشخصی درقبال فناوریهای کنونی سری RTX 2000 انویدیا دارد. این شرکت استدلال میکند ضربهای که در وضعیت کنونی این فناوریها به سطح عملکرد کارت و خروجی فریم آن در عناوین مختلف گیم میزنند و قیمت گرانی که این فناوریها در ازای افزایش کیفیت بصری بازی مطالبه میکنند، به داشتنش نمیارزد. البته، AMD از درجازدن پرهیز میکند و بهموازات ارائهی درایورهای جایگزین Direct-X Ray Tracing، درحالِ اضافهکردن پشتیبانی از WinML و DirectML به کارتهای گرافیکش است. این خطر برای AMD وجود دارد که چنانچه تلاشهای انویدیا در کوتاهمدت باعث بهثمرنشستن فناوریهای جدید رهگیری پرتو و DLSS شود، خلأ این فناوریها در کارتهای AMD از حد تحمل خارج شود.
عموما با کاهش اندازهی تراشه، ضمن تحول فناوری ساخت، فضای حفظشده به کاشت ترانزیستورهای بیشتر تخصیص مییابد. افزایش هستههای محاسباتی (پردازندههای جریانی)، بلوکهای عملیاتی روی تراشه، جانمایی بخشهای بازطراحیشده و مسیرهای تقویتشدهی داده برای افزایش حدمجاز فرکانس، راهکارهایی است که تراشهسازان با کاهش اندازهی تراشه در پیش میگیرند. در وگا ۱۰ درمقایسهبا پلاریس این راهکار در پیش گرفته شد و تعداد زیادی ترانزیستور در فضای اضافی برای برآوردن اهداف تایمینگ و فرکانس بهتر جای گرفت. در این وضعیت، ضمن کاهش توان مصرفی تراشه، میتوان به سرعتهای کلاک بیشتری دست یافت.
باوجوداین، در وگا ۲۰ این فضای اضافی دقیقا بههمان شکل فضای اضافی باقی مانده و عملا استفادهی خاصی از آن نشده است. چندین دلیل برای چنین راهبردی میتوان متصور بود: ۱. وقتی با پردازندهی گرافیکی نسبتا بزرگ و ردهبالا مواجه هستیم، توسعهی این تراشه از همان اولین گام هزینهزا است و بهرهوری را کم میکند؛ ۲. AMD این فضای اضافی را صرف افزودن استکهای حافظهی بیشتر به زیرلایهی سیلیکون (Interposer) کرده است و درنهایت، ترجیح داده با فشردهسازی مستقیم معماری شناختهشده، از پیچیدگیها و هزینههای بازطراحی تراشهی جدید بکاهد و این کار را برای قدم بعدیاش کنار گذاشته است. این همان گام منطقی «تیک» در استراتژی «تیکتاک» اینتل است.
درحقیقت، برای ساخت وگا ۲۰ تراشهی وگا ۱۰ مستقیم فشرده و کوچک شده و بهجز تعداد کنترلرهای حافظه روی پردازنده، سایر واحدهای عملیاتی وگا ۱۰ دستنخورده باقی مانده است. یکسانبودن جانمایی این دو تراشه به این معناست که در وگا ۲۰ هم ۶۴ واحد محاسباتی یا ۴۰۹۶ پردازندهی جریانی همراهبا ۲۵۶ واحد بافت نگاشت وجود دارد که درمجموع، ۴ موتور محاسباتی پردازنده را تشکیل میدهند. البته در وگا ۲۰، ۴ واحد محاسباتی و ۱۶ واحد بافتنگاشت غیرفعال شده است. هریک از موتورهای محاسباتی تراشهی وگا (Shader Engine) خود به ۴ موتور رندر تصویر متصل است که هریک میتواند ۱۶ پیکسل بهازای هر سیکل کلاک پردازنده ترسیم کند. درمجموع، ۶۴ واحد خروجی رندر (ROP) وجود دارد که توأمان با ۴ مگابایت حافظهی نهان سطح دو در تراکنش هستند؛ گرچه با وجود حافظهی بسیار سریع HBM2، میزان اتکای پردازنده بر این حافظهی نهان کمتر است.
بهعنوان نکتهی آخر، تراشهی وگا ۲۰ به مانیتورینگ دمای پیشرفتهتری درمقایسهبا نسل قبل از خود مجهز شده و بهجای ۳۲ حسگر استفادهشده برای کنترل دمای تراشهی وگا ۱۰، از ۶۴ حسگر پایش دما بهره میگیرد. این مجموعه اطلاعات دمایی و حرارتی برای بهبود و تنظیم کلاک پردازنده و نیز ایجاد کنترل بیشتر بر عملکرد سیستم خنککننده و فنها را بررسی میکند.
برآورد عملکرد
کارشناسان PCGamer توانستهاند پردازندهی کارت گرافیک پرچمدار Radeon VII را تا سقف ۱۹۵۰ مگاهرتز و حافظهاش را تا سقف ۱۱۷۵ مگاهرتز اورکلاک کنند. در گالری تصاویر زیر، نرخ فریم خروجی این کارت در دو حالت پایه و اورکلاک، در رزولوشن 1080p و با سطح تنظیمات گرافیکی متوسط آمده است. مقایسه یکبار برای میانگین خروجی در ۱۷ بازی بهروز و سپس، بهطور مجزا روی عناوین مختلف گیم انجام شده است.
تصاویر زیر نتایج نرخ فریم این کارت درمقایسهبا کارتهای دیگر در رزولوشن 1080p و با حداکثر تنظیمات گرافیکی را نشان میدهد.
در تصاویر زیر، نتایج نرخ فریم این کارت در رزولوشن 1440p و با حداکثر تنظیمات گرافیکی را درمقایسهبا دیگر کارتها ملاحظه میکنید.
درنهایت، نرخ فریم خروجی این کارت پرچمدار در رزولوشن 4k و با حداکثر تنظیمات گرافیکی بهشرح زیر است.
باتوجهبه اینکه Radeon VII برای رزولوشن 1080p ساخته نشده، عملکرد این کارت در این رزولوشن چندان جای بحث ندارد. باوجوداین در سطح تنظمیات حداکثری، Radeon VII از RTX 2080 رتبهی پایینتری دارد و متوسط پاسخگویی آن در ۱۷ بازی مختلف ۱۲۰ فریمبرثانیه است. در بازی Assassin's Creed: Origins با اختلاف فاحش از RTX 2080 عقب میافتد و حتی کارتهایی مثل GTX 1070 و RTX 2060 در این بازی عملکرد بهتری درمقایسهبا آن دارد. در این رزولوشن، عملکرد Radeon VII در بازیهایی مثل Hitman 2 و Battlefield 5 راضیکننده است؛ هرچند بازهم دقیقا جایگاهی قبل از رقیب سرسخت خود دارد.
در رزولوشن 1440p و با حداکثر تنظیمات، نتیجهی کار این کارت بهطور متوسط در ۱۷ بازی جدید، حدود ۹۴ فریمبرثانیه است که RTX 2080 با ۱۰۲ فریم و GTX 1080 Ti با ۹۸ فریم در جایگاه بهتری قرار دارند. عملکرد Radeon VII در بازی جهانباز Assassin's Creed از کارتهای RTX 2070 و RTX 2080 ضعیفتر است و بازهم تفاوت خروجی فریم در بازیای مانند Origins بارزتر است؛ اما در سایر عناوین عملکرد کارت Radeon VII مناسب است. بهجز Asassin's Creed: Odyssey در بقیهی بازیها نرخ فریم بیشتر از ۶۰ و مطلوب است و بهنظر میرسد در این رزولوشن و با بهرهمندی از مانیتوری با نرخ تازهسازی سریع، بهترین نتایج برای این کارت ثبت خواهد شد. در متوسط امتیازات، سطح عملکرد Radeon VII تقریبا ۲۷ درصد بهتر از برادر بزرگترش، یعنی RX Vega 64 است؛ ولی RTX 2080 با ۱۰ درصد و GTX 1080 Ti با ۵ درصد نرخ فریم بهتر بر کارت Radeon VII برتری دارد.
در رزولوشن 4K شرایط برای تمامی کارتها کمی دشوارتر و بار پردازش گرافیکی بسیار بیشتر است. در این رزولوشن و درمجموع ۱۷ بازی، نرخ متوسط فریم این کارت به ۴۰ فریم نمیرسد؛ اما در حالت اورکلاک، نرخ فریمی بهتر از ۴۰ و تقریبا پایاپای با RTX 2080 دارد. درمجموع نتایج در این رزولوشن، عملکرد کارت گرافیک Radeon VII حدودا ۳۴ درصد بهتر از RX Vega 64 و ۳ درصد بهتر از GTX 1080 Ti است؛ اما با اختلاف ۸ درصد نتیجه را به RTX 2080 واگذار میکند. با وجود متوسط نرخ فریم ذکرشده در ۱۷ بازی، در بازیهایی مثل Hitman 2 و Battlefield 5 نرخ فریم کارت Radeon VII حدود ۶۰ فریم یا بیشتر از آن است و درمجموع عملکرد این کارت در رزولوشن 4K رضایتبخش است. گرچه با این حجم از حافظهی گرافیکی و باتوجهبه تخصیص این کارت به رزولوشنهای بیشتر، سطح عملکرد بهتری از آن انتظار میرفت.
باتوجهبه ردهی قیمتی ۶۹۹ دلار این کارت، مسلما در این رده کارتی مانند RTX 2080 با نتایج بهتر ارزش خرید بیشتری دارد؛ بهویژه آنکه به فناوریهای جدید معماری تورینگ نیز مجهز شده که کارت گرافیک Radeon VII از آن بیبهره است. باوجوداین، Radeon VII با برخورداری از ۱۶ گیگابایت حافظهی گرافیکی بسیار سریع، متوسط سطح عملکرد رضایتبخش، فناوری ساخت ۷ نانومتری و باندلی با سه بازی رایگان این کارت را به کارتی پرطرفدار در بین گیمرها تبدیل کرده است.
کارتهای AMD ازنظر توان مصرفی همیشه جای بحث داشتهاند. نتایج مصرف انرژی Radeon VII در حالت بیباری و حالتهای فشارکاری مختلف در نمودارهای زیر دیده میشود و با سایر کارتها، بهويژه RTX 2080 و Vega 64، مقایسه شده است.
در حالت بیباری، مصرف توان این کارت ۱۲ وات و کمی بهتر از RTX 2080 است. در حالت بارگذاری متوسط، توان مصرفی این کارت ۲۶۸ وات است که ۵۳ وات بیشتر از RTX 2080 و حدود ۲۴ وات کمتر از Vega 64 است. این کاهش توان درمقایسهبا برادر بزرگتر، نتیجهی مستقیم فشردهشدن تراشه و فناوری ساخت ۷ نانومتری آن است. در حالت بارکاری بیشینه در گیمینگ، مصرف انرژی این کارت به ۳۱۳ وات میرسد که اینبار نیز بسیار پرمصرفتر از RTX 2080 ظاهر شده و نکتهی مهم آن است که توان مصرفی آن در این بارکاری ۱۰ وات بیشتر Radon RX Vega 64 است. در آزمایش Furmark نیز، حداکثر توان مصرفی Radeon VII بیش از ۳۵۰ وات است. برای این پردازندهی گرافیکی با این توان مصرفی، استفاده از منبع تغذیهی حداقل ۸۵۰ واتی یا بیشتر منطقی است.
درحالیکه سامسونگ برای رونمایی خانوادهی گلکسی اس ۱۰ و البته دستگاه موردانتظار تاشدنیاش با نام غیررسمیگلکسی فولد در رویداد ویژهی یکم اسفندماه آماده میشود، شرکتهای دیگر از همین حالا برخی برنامههای آیندهی خود را اعلام کردهاند.
از یک سو، شیائومی قصد دارد در ساعات منتهی به آغاز مراسم گلکسی آنپکد ۲۰۱۹، جدیدترین پرچمدارش، یعنی می ۹ را معرفی کند و از طرف دیگر طبق اعلام رسمی، هواوی برنامهای برای معرفی P30 در کنگرهی جهانی موبایل امسال ندارد و ماه آینده، این گوشی را در رویدادی دیگر رونمایی خواهد کرد.
بسیاری از شرکتها در پی آن هستند تا با معرفی محصولات مرتبطبا فناوری 5G و البته محصولات تاشدنی، توجهات را در کنگرهی جهانی موبایل امسال بهخود جلب کنند. با وجود کاهش محبوبیت گوشیهای سونی در چند سال اخیر، ظاهرا این شرکت خودش را برای نمایشی قدرتمند در MWC 2019 آماده میکند و قصد دارد گوشی جدید اکسپریا ایکسزد ۴ را بهنمایش بگذارد.
سونی اخیرا تیزری کوتاه در توییتر منتشر کرده که در آن، بهصورت مستقیم به اکسپریا ایکسزد ۴ اشاره نمیکند؛ اما کاملا مشخص است این شرکت برنامههای ویژهای برای معرفی این گوشی در همایش پیش رو دارد. براساس آنچه از این تیزر و کپشن آن در توییتر مشخص است، پرچمدار بعدی سونی قرار است دستگاهی بسیار کشیده باشد. طبق ادعای این شرکت، این گوشی میتواند «چشماندازی جدید» برای کاربرانش ترسیم کند.
پیشتر انتشار چندین رندر و حتی تصاویر واقعی از گوشی Sony Xperia XZ4 را شاهد بودهایم و با درنظرگرفتن تیزر جدید، معرفی زودهنگام این دستگاه در MWC 2019 کاملا منطقی و قطعی بهنظر میرسد. گفتنی است طبق اطلاعات غیررسمی، این پرچمدار به نمایشگری با نسبت تصویر نامعمول ۲۱:۹ مجهز خواهد شد.
فراموش نکنید اکسپریا ایکسزد ۴، تنها دستگاه سونی برای کنگرهی جهانی موبایل ۲۰۱۹ نیست. طبق گزارشهای اخیر، این شرکت چندین دستگاه اندرویدی جدید برای رونمایی دارد. با همهی اینها، شکی نداریم XZ4 قرار است مهمترین محصول سونی برای MWC باشد. کنفرانس اختصاصی این شرکت در ۲۵فوریهی۲۰۱۹ (برابر با ۶اسفند۱۳۹۷) ساعت ۱۱:۱۵ بهوقت تهران برگزار خواهد شد.
نمایشگر کشیدهی اکسپریا ایکسزد ۴ با نسبت تصویر ۲۱:۹ درمقایسهبا نمایشگر گوشیهای اکسپریا ایکسزد ۲ پریمیوم و اکسپریا ایکسزد ۳ بهترتیب با نسبت تصویر ۱۶:۹ و ۱۸:۹ در نگاه اول، میتواند علاقهمندان گوشیهای دارای نمایشگر بزرگ را مجذوب کند. یکی از مواردی که در رندرهای اخیر XZ4 حسابی توی ذوق میزند، حاشیهی زیاد بالا و پایین نمایشگر است. این موضوعی است که حتی صدای طرفداران سونی را هم درآورده و اعتراضهایی بهدنبال داشته است.
تاکنون، هیچ شایعهای مبنی بر پشتیبانیکردن اکسپریا ایکسزد ۴ یا دیگر گوشیهای جدید سونی از فناوری 5G منتشر نشده است و ما هم فکر نمیکنیم چنین اتفاقی رخ دهد. درضمن، فعلا چیزی دربارهی قیمت گوشی جدید سونی نمیدانیم.
لینوس کارل پاولینگ (Linus Carl Pauling) شیمیدانی آمریکایی بود که علاوهبر تخصص اصلی خود، در زمینههایی همچون زیستشیمی، فعالیتهای صلحطلبانه و بشردوستانه، نویسندگی و آموزش نیز شناختهشده است. پاولینگ بیش از ۱۲۰۰ کتاب و مقاله چاپ کرد که ۸۵۰ عنوان از آنها در موضوعات علمی بودند. مجلهی معتبر New Scientist در یکی از شمارههایش، پاولینگ را جزو ۲۰ دانشمند برتر تاریخ معرفی کرد. آوا هلن پاولینگ، همسر پاولینگ، فعال صلحطلب معروفی بود.
این دانشمند شیمیدان آمریکایی یکی از بنیانگذاران شیمی کوانتومی و زیستشناسی مولکولی نیز محسوب میشود. او در بحث پیوندهای شیمیایی، مفاهیمی همچون هیبریداسیون اوربیتال و اندازهگیری دقیقالکترونگاتیویته عناصر را تشریح کرد. مطالعات پاولینگ در حوزهی مولکولهای زیستی نیز در تاریخ شیمی تأثیرگذار بودهاند. او مفاهیمی همچون مارپیچ آلفا و صفحهی بتا و زیرساختهای ثانویهی پروتئینها را بررسی کرد.
امضای لینوس پاولینگ
مدلها و روشهای مطالعاتی پاولینگ در بحثهای شیمی و زیستشناسی مولکولی، شامل روشهایی همچون تصویربرداری و بلورشناسی با اشعهی X و مدلسازی مولکولی و شیمی کوانتومی بود. دستاوردهای تحقیقاتی او بعدها الهامبخش دانشمندانی بزرگ، همچون جیمز واتسون و فرانسیس کریک و روزالین فرانکلین شد تا دربارهی ساختارهای DNA تحقیق کنند. این مطالعات درنهایت، به اکتشاف کد DNA همهی اورگانیزمها انجامید.
لینوس پاولینگ در زمان حیات، ۲ جایزهی نوبل دریافت کرد: در سال ۱۹۵۴، بهخاطر مطالعاتش در حوزهی شیمی جایزهی نوبل شیمی و در سال ۱۹۶۲، بهخاطر فعالیتهای صلحطلبانه جایزهی نوبل صلح را ازآنِ خود کرد.
تولد و تحصیل
لینوس پاولینگ در ۲۸فوریهی۱۹۰۱ در پورتلند اورگان بهدنیا آمد. او اولین فرزند خانوادهای تقریبا فقیر بود. پدرش، هنری ویلیام پاولینگ، بازاریاب فروش دارو و مادرش، ایزابل دارلینگ بود. لینوس از همان کودکی به ریاضیات و نیز کشف دنیای اطراف علاقهمند بود.
پدرومادر لینوس
پدر لینوس متوجه استعداد پسرش شد و تلاش کرد مسیر موفقیت را برایش هموار کند. البته، هنری نتوانست کار زیادی برای پسرش بکند و تنها، نامهای به روزنامهی محلی اورگان نوشت تا از آنها توصیه بگیرد. مدت کوتاهی پس از آن نامه و وقتی لینوس ۹ ساله بود، هنری لینوس از دنیا رفت. پس از مرگ پدر، مادر لینوس هزینههای خانواده را تأمین میکرد.
لینوس که علاقهی شدیدی به علم و مطالعه داشت، برخلاف نظر مادرش، خود را وقف علم کرد. ایزابل اعتقاد داشت تحصیلات دانشگاهی وقت تلفکردن است. بههرحال، لینوس با مادرش بسیار بحث میکرد و درنهایت، همیشه خود را در کتابهایش غرق میکرد. البته، او مشکل زیادی با خانواده نداشت و ارتباط نزدیکی با ۲ خواهر کوچکترش، یعنی پائولین و لوسیل، برقرار میکرد.
در کنار مادر و دو خواهر
لوید جفرس، یکی از دوستان پاولینگ در دبیرستان، کیت آزمایشگاهی شیمی در خانه داشت. او چند واکنش شیمیایی را به لینوس نشان داد و جرقههای اولیهی علاقه به این علم را در ذهن لینوس روشن کرد. اولین آزمایشهای آنها ترکیب سولفوریک اسید با کمی پتاسیم کلرات و شکر بود که آب و کربن تولید میکرد. درنهایت، لینوس با پیگیری این علاقهی جدید آزمایشگاه شخصی در زیرزمین خانه بنا کرد.
پاولینگ که استعداد فراوانی در تحصیل و مطالعه داشت، در ۱۵ سالگی اعتبار لازم برای ورود به کالج کشاورزی اورگان را کسب کرد. دبیرستان محل تحصیل او دیپلم لینوس را صادر نمیکرد؛ چون هنوز ۲ درس عمومی را نگذرانده بود. او به مدرسه قول داد پس از ورود به دانشگاه، آن دروس را خواهد گذراند؛ اما پس از مواجهه با مخالفت مدیران، بدون گرفتن مدرک دیپلم دبیرستان را رها کرد. ۴۷ سال بعد و پس از دریافت جایزهی نوبل، مدرسهی لینون مدرک دیپلم را به وی اهدا کرد.
نوجوانی پاولینگ
لینوس باید مخارج تحصیل در دانشگاه را خودش پرداخت میکرد. او برای تأمین هزینهها، به شغلهای متعددی همچون حملونقل شیر و کارگری در کشتیسازی مشغول شد. مادر او شغلی بهعنوان کارآموز ماشیننویسی برایش پیدا کرد که حقوق درخورتوجهی داشت. او امید داشت کسب درآمد، پسرش را از ادامهی تحصیل در دانشگاه منصرف کند. بههرحال، لینوس دربرابر آن شغل نیز مقاومت کرد و در ۱۶ سالگی برای ادامهی تحصیلات در رشتهی مهندسی شیمی به کوروالیس رفت.
دانشجوی جوان آن سالها شخصیتی محتاط داشت و همیشه نگران هزینهها و شرایط مالی بود. او انسانی گوشهگیر نبود؛ اما عموما از زندگی اجتماعی در دانشگاه دوری میکرد. لینوس در مدت ۲ سال تحصیلات کالج، با شغلهای مختلف درآمد موردنیازش را تأمین میکرد. پس از ۲ سال، او به استادانش گفت باید برای حمایت از مادر بیمارش به پورتلند بازگردد. استادان وی که به استعداد و دانش فراوان لینوس پی برده بودند، او را به اتمام دورهی دانشگاه تشویق کردند.
مدرک دیپلمی که پس از ۴۷ سال اهدا شد
در نتیجهی پیشنهاد و کمک استادان، پاولینگ در ۱۸ سالگی بهعنوان دستیار استاد شیمی در دانشگاه مشغول بهکار شد. با چنین تغییری، او نهتنها میتوانست مادرش را ازلحاظ مالی تأمین کند؛ بلکه برای ادامهی تحصیل نیز مشکل خاصی نداشت. البته، شغل مذکور آسان هم نبود و لینوس باید در هفته حدود ۴۰ ساعت با دانشجوها ارتباط و جلسه برگزار میکرد. بههرحال، مادر لینوس در سال ۱۹۱۹ و کمی پس از شروع شغل دانشگاهی پسرش، از دنیا رفت.
لینوس در کتابی دربارهی سالهای نوجوانی و تحصیلش در دانشگاه میگوید:
وقتی پسری ۱۸ ساله بودم، سؤالهایی درزمینهی شکلگیری ساختار اتمها و اینکه چرا با فاصلهای مشخص از هم قرار دارند، علاقهام را بهخود جلب کرد. سؤال دیگر این بود که وقتی اتمها با یکدیگر پیوند برقرار میکنند، چقدر از هم فاصله دارند و چه چیزی آنها را در این فاصله نگه میدارد؟ پیوند شیمیایی بین اتمها چیست؟ ساختار مولکولها چگونه است؟ این سؤالها شروع کنجکاوی و تحقیقات بعدیام بودند.
درکنار همکلاسیهای دانشگاه
پاولینگ ۲ سال بعدی تحصیلات کالج را صرف تحقیقات دربارهی شیمیفیزیک کرد. او بهصورت اختصاصی روی پیوندهای شیمیایی تحقیق میکرد. هدف لینوس کشف چگونگی قرارگیری الکترونها در اطراف هسته بود که درمجموع، به اتمها امکان میداد مولکولهای پایدار شکل دهند.
هدف بعدی تحصیلاتی لینوس دانشگاه کلتک بود. در سال ۱۹۲۲، او به این دانشگاه رفت و از تجهیزات حرفهای آنجا همچون تصویربرداری اشعهی X برای پیشرفت تحقیقاتش استفاده کرد. درنهایت در سال ۱۹۲۵، پاولینگ با مدرک دکتری در رشتهی شیمیفیزیک از دانشگاه فارغالتحصیل شد. او پس از تحصیلات، بورسیهای موسوم به Guggenheim دریافت کرد که مجوز سفر و تحقیقات ۲ ساله در اروپا را به او داد.
تحقیقات اروپا بهترین فرصت برای پاولینگ بود تا با استفاده از مفاهیم مکانیک کوانتومی، به پاسخ پرسشهایش در شیمی برسد. او ریاضیات را تاحدممکن بهکار میگرفت تا هرچه بهتر رفتار الکترونها را در اتمها کشف کند.
درکنار نیلز بور
آموزش و تحقیقات
مقالههای مرتبط:
سفر اروپا فرصت آشنایی با بزرگان مکانیک کوانتوم را نیز برای پاولینگ بههمراه داشت. او با نیلز بور و اروین شرودینگر و آرنولد سامرفلد دیدار کرد. لینوس یک سال در آلمان زندگی کرد و در آنجا، بهخوبی با زبان آلمانی آشنا شد. در سال ۱۹۲۷ و در ۲۶ سالگی، او به کلتک بازگشت و فعالیت کاریاش را بهعنوان استادیار شروع کرد.
دانشمند جوان شیمی پس از عضویت در هیئت علمی دانشگاه کلتک، تحقیقاتش را دربارهی شکلگیری پیوندهای شیمیایی بین اتمها در مولکولها و کریستالها پی گرفت. او برای نشاندادن زاویهی پیوندها و خصوصیات وابسته به فاصلهی اتمها، بهویژه در ارتباط با اتمهای دیگر، از روشی بهنام انکسار X استفاده میکرد. این فناوری بعدها با انکسار الکترونی و روشهای دیگر کامل شد که از اروپا به آمریکا وارد میشدند.
پاولینگ در جوانی همراهبا همسر
مکانیک کوانتوم به پاولینگ امکان داد مفهوم پیوندها را ازلحاظ نظری، بیشازپیش مطالعه و درک کند. بهمرور زمان، او تعاریف علمی مرتبط با قرارگیری اتمها در کریستالها را فرمولبندی کرد؛ مفاهیمی همچون پیوندهای یونی که در آنها الکترونهای با بار منفی درحالگردش پیرامون هسته با بار مثبت، از اتمی به اتم دیگر منتقل میشوند. قوانینی که پاولینگ برای تعریف مفاهیم توسعه داد، ارزش زیادی در رمزگشایی و درک هرچهبیشتر پیوندهای یونی داشتند. از همه مهمتر، درک پیوندها در مواد سیلیکاتی فراوان معدنی با استفاده از همین قوانین بهبود پیدا کرد.
الکترونگاتیویته و هیبریداسیون و رزونانس
پاولینگ در جریان تحقیقات خود متوجه شد در بسیاری از موارد، نوع پیوند اتمها (یونی یا کوالانتی) براساس خصوصیات مغناطیسی ماده، قابل تشخیص است. او همچنین مفهومی بهنام مقیاس الکترونگاتیویته معرفی کرد که در پیوندهای عناصر واسط (بین یونی و کوالانت) مورد استفاده قرار میگیرد. طبق تعریف، هرچه اختلاف الکترونگانیویته بین دو اتم کمتر باشد، شانس تبدیلشدن پیوند آنها به کوالانسی بیشتر خواهد بود. پاولینگ برای توضیحدادن پیوندهای کوالانسی نیز ۲ مفهوم جدید را معرفی کرد. او با استفاده از مکانیک کوانتوم، هیبریداسیون اوربیتال و رزونانس پیوند را تشریح کرد.
هیبدریداسیون ابر الکترونی را برای اتم تشریح میکند که برخی الکترونها در آن، موقعیتهایی بسته به پیوند انتخاب میکنند. ازآنجاکه اتم کربن توانایی تشکیل ۴ پیوند دارد، ساختار پیوندی ۴ وجهی آن و توضیح آن بهوسیلهی پاولینگ، توجه بسیاری از شیمیدانان جهان را بهخود جلب کرد.
رزونانس حرکت رفتوبرگشتی سریع الکترونها بین ۲ موقعیت احتمالی در شبکهی پیوند تعریف میشود. رزونانس نقشی اساسی در هندسهی ساختاری و پایداری بسیاری از مواد همچون بنزن و گرافیت دارد. در آن مواد، سیستم پیوندی ایستا و بدون رزونانس کافی نیست. پاولینگ بعدها، این مفاهیم خود را به دستههای ترکیبهای فلزی و بینفلزی نیز توسعه داد.
مفاهیم نوآورانهای که پاولینگ شرح داده بود، با شروع دههی ۱۹۲۰ بهمرور بهصورت چاپی دردسترس عموم و متخصصان و دانشمندان قرار گرفت. این مفاهیم درکنار مثالهای متعددی از اجرای آنها در ترکیبهای شیمیایی مختلف، پایههای اساسی برای پیشرفتهای بعدی در علم شیمی را بنا نهادند. بهعلاوه، شیمیدانان با استفاده از آن مفاهیم میتوانستند ترکیبها و واکنشهای شیمیایی را نیز بهصورت تئوری پیشبینی کنند که بسیار کاربردیتر از آزمایشهای تجربی در زمان پیش از پاولینگ بود.
یکی از اولین کتابهای پاولینگ در علم شیمی که نقطهی عطفی در تاریخ فعالیتهای این دانشمند بزرگ محسوب میشود، با نام The Nature of the Chemical Bond and the Structure of Molecules and Crystals در سال ۱۹۳۹ چاپ شد. این کتاب بهنوعی مرجع بسیاری از مطالعات علمی و بارها به زبانهای مختلف ترجمه شد. نسخهی چاپی آن کتاب تا سال ۱۹۶۰ نیز در ویرایشهای متعدد چاپ شد و حتی امروز نیز دردسترس است. یادداشتهای دستنویس لینوس پاولینگ برای آن کتاب، زمانی بهوسیلهی یکی از شاگردانش به مؤسسهی علمی پزشکی لینوس پاولینگ اهدا شد و اکنون، بخشی از گنجینهی یادداشتهای او و همسرش در دانشگاه ایالتی اورگان است.
علاقهی شدید پاولینگ به ساختارهای مولکولی، همیشه و در طول دوران تحقیقات با او همراه بود. محاسبات تئوری برای درک هرچهبهتر آن موضوعات، همیشه اشتیاق پاولینگ را افزایش میداد. او در تحقیقات خود از مفهومی استفاده میکرد که خودش بهنام روش تصادفی (Stochastic Method) میشناخت. این روش براساس دانش فراوان او و حافظهی توانمندش شکل گرفت و به این دانشمند بزرگ امکان میداد تا ساختار مولکولی فرضی تصور کند. این تصور براساس منطقهای مطالعاتی و محاسبات تئوری انجام میشد.
انجام آزمایشهای متعدد برای تأیید فرضیهی ذهنی پاولینگ و همچنین بخشهای زیادی از تحقیقات، توسط دستیارهای او در آزمایشگاه انجام میشد. بسیاری از اکتشافات او در آن زمان، بعدها توسط دانشمندان دیگر توسعه یافتند و حتی در صنایع مختلف نیز موجب سوددهی بیشتر فرایندهای تولیدی شدند.
آموزش و زیستشناسی و سلامت
پاولینگ با شروع دههی ۱۹۳۰، باردیگر تمرکز فعالیتش را بر آموزش شیمی مقدماتی در دانشگاه کلتک معطوف کرد. رویکرد مدرن تئوری او به شیمی و شیوهی تدریس کاریزماتیک و انرژی زیاد جاری در کلاسهایش، او را به استادی معروف در آن دانشگاه تبدیل کرد. بهعنوان مثال، ارائههای آزمایشگاهی او عموما با رخدادهای جذاب شبیه به آتشبازی برای دانشجوها همراه بود.
دانشمند بزرگ شیمی قرن بیستم در جریان تدریس، تحقیقات درحالجریان خود را نیز برای دانشجوها توضیح میداد. درنتیجه، آنها را روندهای روز دنیای شیمی و تحقیقات مرز علم نیز آشنا میشدند. در سال ۱۹۴۷، او شیمی عمومی را بهعنوان زمینهی آموزشی انتخاب کرد. او در مسیر آموزش شیمی عمومی، کتابی مخصوص تدریس آماده کرد که آموزش شیمی را در سرتاسر جهان تحتتأثیر قرار داد و آن را از شیوهی سنّتی و کاملا تجربی، به رویکردی مبتنی بر پیوندهای شیمیایی تغییر داد.
چند دههی آخر، تحقیقات علمی لینوس پاولینگ روی سلامت و زیستشناسی متمرکز بود. او تحقیقات دربارهی شیمیزیستی را از میانههای دههی ۱۹۳۰ و با پشتیبانی مالی بنیاد راکفلر شروع کرد. این زمینهی جدید قبلا دلخواه پاولینگ نبود. افزایش علاقهی لینوس زمانی شروع شد که او به ترکیبهای پیچیدهی مولکولهای زیستی پی برد. پس از مدتی، دانشمند آمریکایی با استفاده از روشهای مطالعاتی گذشته همچون انکسار، ترکیبهای زیستی را مطالعه کرد و بهمرور تلاش خود را برای درک بهتر ساختار پروتئینها افزایش داد.
هموگلوبین، مولکول حامل اکسیژن در گولبولهای قرمز، اولین مولکول زیستی بود که پاولینگ روی آن متمرکز شد. او سپس، نقش آنتیژنها و آنتیبادیها در واکنش سیستم ایمنی را مطالعه کرد. این موارد از زمینههای پدیدهی مهم هدفگیری اختصاصی در واکنشهای زیستشیمیایی بودند.
لینوس پاولینگ پس از شروع تحقیقات دربارهی مولکولهای سیستم ایمنی، در سال ۱۹۴۰ پروپوزالی برای توضیح آنها ارائه کرد. او در مقالهی خود ادعا کرد هدفگیری اختصاصی با بهرهگیری از خاصیت مکملبودن مولکولها انجام میشود. پاولینگ این مفهوم را بهعنوان راز هستی تعریف کرد. مفهوم ادعایی او جایگیری مولکول درون یا دربرابر مولکول دیگر بود که شکلی مکمل مولکول اول داشت.
برای اثبات ادعاهای فوق، پاولینگ و همکارانش ۱۰ سال آزمایشهای سرمشناسی متعددی در محیطهای تحقیقاتی انجام دادند. نتایح بهدستآمده در ۳۴ مقالهی علمی چاپ شدند. یکی از نظریههای مهمی که در آن سالها این دانشمند بزرگ بیان کرد، نظریهای مبنی بر تشکیلشدن ژنها با ترکیب ۲ رشتهی مکمل بود که ۷ سال بعد به کشف ساختار DNA بهوسیلهی واتسون و کریک منجر شد.
بیماریهای مولکولی
پاولینگ در مسیر تحقیقات زیستشیمی خود، مفهوم بیماری مولکولی را شرح داد. در سال ۱۹۴۵، پزشکی بیماری کمخونی داسیشکل را معرفی کرد. پاولینگ حدس زد این بیماری بهدلیل ایجاد مشکلی در ساختار هموگلوبین گلبول قرمز ایجاد شود. او برای اثبات نظریهی خود، ۳ سال با همکارش، دکتر هاروی ایتانو تحقیق کرد.
دانشمند بزرگ شیمیزیستی پس از تحقیقات متعدد روی بیماری کمخونی داسیشکل، به این نتیجه رسید که آن نوع از کمخونی، در دستهبندی بیماریهای مولکولی قرار میگیرد. طبق بررسیهای او، بینظمی منتقلشده ازطریق ژنها که در مولکول هموگلوبین ایجاد میشود، باعث مبتلاشدن به کمخونی داسیشکل است.
پاولینگ اولین بیماری موردتحقیق خود را با نام بیماری مولکولی معرفی و پس از آن، تحقیقات دربارهی اختلالات دیگر را نیز شروع کرد. ایدهی جدید او، بهسرعت به مسئلهای مهم در دنیای پزشکی تبدیل شد و امروزه نیز، پایههای تحقیقات دربارهی ژنومها را شکل میدهد. درنتیجه، تخصصهای شیمیایی هماتولوژی، سرولوژی، ایمنولوژی،ژنتیک کاربردی و پاتولوژی، همگی مدیون نقش پاولینگ در علم شیمیزیستی هستند.
بازدید از ایران و پرسپولیس بههمراه دکتر حکیماللهی
جنگ جهانی دوم و مسیر جدید فعالیت
پاولینگ با شروع جنگ جهانی دوم به دولت آمریکا پیشنهاد داد از تجهیزات آزمایشگاه و دانش شخص او، برای تحقیقات استفاده کند. او در کشف موادمنفجرهی مهم و همچنین سوختهای موشک برای نیروی دریایی آمریکا نقش مشاور داشت. او وسیلهای برای اندازهگیری سطح اکسیژن در زیردریاییها و هواپیماها نیز طراحی کرد. دستگاه او بعدها مصارف پزشکی نیز پیدا کرد و برای کنترل تأمین گاز تنفسی برای نوزادان زودرس و همچنین بیماران بیهوش در عملهای جراحی استفاده شد.
دستاورد مهم دیگر پاولینگ در زمان جنگ، توسعهی پلاسمای خون مصنوعی بود که برای کلینیکهای میدان نبرد و شرایط اورژانسی کاربرد داشت. بهعلاوه، او در برنامههای دولتی با هدف جهتدهی تحقیقات علمی در دوران جنگ نیز با آمریکا همکاری کرد. یکی از نتایج مهم همکاریهای او، توسعهی مؤسسهی ملی سلامت آمریکا (NIH) در سالهای بعد از جنگ و دیگری، تشکیل بنیاد ملی علوم در آن کشور بود.
درکنار پسر و نوهی پسری
فعالیتهای وطندوستانهی پاولینگ در سالهای جنگ جهانی دوم باعث شد رئیسجمهور آن زمان آمریکا، هری ترومن، در سال ۱۹۴۸، مدال افتخار ریاستجمهوری را به این دانشمند بزرگ اهدا کند.
پس از پایان جنگ جهانی، پاولینگ باردیگر روی تحقیقات دربارهی ساختار پروتئینها در کلتک متمرکز شد. البته، شایعات و اخبار متعدد دربارهی شکلگیری دوران تحقیقات اتمی، تمرکز او را بر تحقیقات پیشین دشوار میکرد. او با همکاری دانشمندان بزرگی، همچون آلبرت انیشتین، با تحقیقات اتمی آن سالها مخالفت کرد.
پاولینگ و دانشمندان همعقیدهاش تعهدی اخلاقی داشتند تا نگرانیها از جهتگیری جامعهی جهانی پس از رخداد هیروشیما را به گوش همه برسانند. بههمیندلیل، وی سخنرانیهای متعددی در اعتراض به توسعههای آتی و آزمایش و سوءاستفاده از جنگافزارهای هستهای ایراد کرد. بهعلاوه، مفهوم جدیدی در آمریکا بهنام «سوگند وفاداری» نیز مورد اعتراض پاولینگ بود.
راهپیمایی علیه آزمایشهای هستهای
در شروع دههی ۱۹۵۰، پاولینگ بهخاطر ایدههای خاص و مخالفت با جریان موجود، به خیانت هم متهم شد. با وجود سابقهی درخشان او در فعالیتهای وطنپرستانه، مخالفتهایش باعث شد سالها از دریافت پاسپورت برای سفرهای علمی در خارج از آمریکا محروم شود.
مارپیچ آلفا
پاولینگ در سال ۱۹۴۸ بهعنوان استاد میهمان در دانشگاه آکسفورد مشغول تدریس بود. او بهصورت تقریبا تصادفی به نتیجهگیری دربارهی ساختارهای اساسی پروتئین رسید. نتیجهای که از ۱۰ سال قبل، ذهن او را به خود مشغول کرده بود. آزمایشهای پاولینگ در آن زمان با بهرهگیری از محاسبات تئوری و فقط استفاده از کاغذ و تا به نتیجهگیری تاریخی او دربارهی DNA منجر شد.
زنجیرهی پپتید نتیجهگیری پاولینگ از تحقیقات ساختار پروتئینها بود. او متوجه شد این زنجیرهها از توالی آمینواسیدها تشکیل میشوند و با یکدیگر ساختاری مارپیچی میسازند. پاولینگ نام آن ساختار را مارپیج آلفا گذاشت. او طراحیهای تئوری خود را براساس حقایق کشفشده از پیوندهای شیمیایی و نیز انکسار اشعهی X از پروتئینهای فیبروز متعدد شکل داد. مطالعات انکسار X بعدی این نتیجه را بیان کرد که مارپیچ آلفا بخشی مهم از ساختار هر دو نوع پروتئین فیبروز و گولبولی است. بهبیان دیگر، آن مارپیچ نقش مهمی در کنترل ساختار و فعالیتهای پروتئینها نیز دارد.
چند سال بعد از ارائهی نظریهی پاولینگ، واتسون و کریک در سال ۱۹۵۳ مفهوم ساختار DNA را بهعنوان مادهی ژنتیکی همهی موجودات زنده معرفی کردند. آنها ساختار DNA را متشکل از ۲ مارپیچ شرح دادند که بهنوعی مکمل یکدیگر هستند. نظریههای پاولینگ دربارهی ساختارهای مارپیچی و تکمیل هندسی مولکولها، پایههای نظریهی آن دو دانشمند بودند.
اگر پاولینگ محدودیت سفر و پاسپورت نداشت، شاید مانند واتسون و کریک در کنفرانس سال ۱۹۵۲ لندن شرکت میکرد و پس از آشنایی با دادههای جدید از انکسار DNA، به کشفی مشابه آنها میرسید. بههرحال، تأیید و شناخت زیرساخت DNA، بهسرعت به ظهور زمینهای جدید در ژنتیک مولکولی منجر شد که بهنوعی زیستشناسی را متحول کرد.
جایزههای نوبل
در سال ۱۹۵۴، جایزهی نوبل شیمی به لینوس پاولینگ اهدا شد. آکادمی سلطنتی علوم در سوئد، فعالیتها و تحقیقهای او دربارهی طبیعت پیوندهای شیمیایی و ساختار مولکولها و کریستالها را بهعنوان دلایل اهدای جایزه بیان کرد. بهعلاوه، تلاشهای پاولینگ برای استفاده از آن تحقیقات و اجرای مفاهیم برای درک ساختار پروتئینها، خصوصا مارپیج آلفا، دلیلی دیگر برای اهدای آن جایزه به پاولینگ بود.
در میانههای دههی ۱۹۵۰، پاولینگ باردیگر بهسراغ علاقهی همیشگی خود، یعنی زیستشاسی انسانی رفت تا بیماریهای جسمی و روانی انسانها را مطالعه کند. او آمارهایی مفید از وضعیت سلامتی انسانها در شرایط مختلف داشت که بهعنوان ابزاری برای تشخیص اپیدمیهای مختلف کاربرد داشتند. بهعنوان مثالی از آن ابزارها، پاولینگ طبق آمار اثبات کرد مصرف دخانیات، با کاهش میانگین ۸ ساله طول عمر انسانها را کم میکند.
دانشمند آمریکایی پس از دریافت جایزهی نوبل شیمی، از اعتبار کسبشده بهدنبال آن برای افزایش فعالیتهای اجتماعی خود استفاده کرد. فعالیتهای پاولینگ در پایان دههی ۱۹۵۰ و ابتدای ۱۹۶۰، او را به قهرمانی برای صدهاهزار آمریکایی تبدیل کرد که با شجاعت دربرابر تحقیقات نظامی هستهای ایستاد. او با بهرهگیری از حقایق علمی و آمار و موارد دیگر، روی ایدههای انتقادی خود پافشاری کرد. پاولینگ میگفت انفجارهای هستهای عواقب وحشتناکی در آینده دارند و موجب مشکلات ژنتیکی همچون تولدهای ناقص میشوند.
با افزایش تنشهای جهانی و درگیریهای جنگ سرد میان آمریکا و شوروی، رقابت برای تحقیقات هستهای شدت بیشتری گرفت. پاولینگ در آن زمان توجه جامعهی جهانی را به عواقب نگرانکنندهی این رقابتها و نیز سلاحهای اتمی حاصل جلب کرد که درصورت ساختهشدن، توانایی نابودی نیمی از موجودات زندهی جهان را داشتند.
یکی از کتابهای مشهور پاولینگ در اعتراض به جنگ، با نام No More War در سال ۱۹۵۸ چاپ شد. او ایدههای خود را برای مقابله با جنگافروزی در آن کتاب بیان کرد. صحبت اصلی این دانشمند در آن کتاب، استفاده از مذاکره، دیپلماسی، عقلانیت و ابزارهای علمی برای حل مشکلات بینالمللی بود. پاولینگ اعتقاد داشت آن سبک از تفاهم بین قدرتها، پایداری طولانیتری خواهد داشت. او در کتاب خود، از دانشمندان خواسته بود با هدف دستیابی به صلح بیشتر، کار و تحقیق کنند.
در سالهای اوجگیری جنگ سرد، نام پاولینگ به مراتب در اخبار دیده و شنیده میشد. یکی از تلاشهای جدی او در مقابله با آزمایشهای هستهای با اهداف نظامی و توسعهی جنگافزارهای هستهای، بیانیهای بود که توسط ۹ هزار دانشمند امضا و در سال ۱۹۵۸ به سازمان ملل ارائه شد. درنهایت، امضاکنندههای آن بیانیه به ۱۱ هزار نفر رسیدند. در آن زمان، جبههی ایالات متحدهی آمریکا دربرابر آن بیانیهها، توسط روزنامهها و نشریههای مختلفی حمایت میشد. حتی دانشمندانی همچون ادوارد تلر هم از آن ایدهها پشتیبانی میکردند. البته، اکثر آنها کارمندان دولت فدرال آمریکا بودند.
تلاشهای خستگیناپذیر پاولینگ و همراهانش درمقابل آزمایشهای نظامی هستهای، ۶ سال طول کشید. سرانجام، معاهدهای بین ۳ قدرت هستهای آن سالها، یعنی آمریکا و بریتانیا و شوروی امضا شد که بهنوعی نتیجهی تلاشهای افرادی همچون پاولینگ بود.
در ۱۰اکتبر۱۹۶۳، معاهدهی میان قدرتهای هستهای جهان مبنی بر ممنوعیت آزمایشهای نظامی هستهای اجرا شد. در همان زمان، خبر اهدای جایزهی نوبل صلح ۱۹۶۲ به لینوس پاولینگ بهگوش رسید. یکی از اعضای کمیتهی داوری آن سالها، معتقد بود معاهدهی مذکور بدون تلاشهای پاولینگ هیچگاه امضا نمیشد. بههرحال، تلاشهای این دانشمند اسطورهای باعث جلوگیری از بسیاری از خطرهای احتمالی آزمایش سلاحهای هستهای شد. مبارزههای او جهان را به سمتی برد که امروز، منع سلاحهای هستهای مسئلهای متداول و پذیرفتهشده در تمام جهان است.
فعالیتهای صلحطلبانهی پاولینگ پس از دریافت جایزهی نوبل متوقف نشد. او همچنان با همکاری بسیاری از بزرگان دنیای علم در آن زمان، کنفرانسهای متعددی ازجمله Pugwash در سرتاسر جهان برگزار و علیه سیاستهای جنگطلبانه سخنرانی میکرد. پیشگام علم شیمی مولکولی یکی از منتقدان جدی جنگ ویتنام و دیگر برنامههای نظامی آمریکا بود. بهعلاوه، دیگر برنامهها و فعالیتهای آمریکا علیه ملتهایی همچون کوبا و نیکاراگوئه نیز موضوع انتقادهای همیشگی او بود.
پاولینگ همیشه دانشمندان دیگر را تشویق میکرد تا در مسائل سیاسی هم وارد شوند. او میگفت:
برخی میگویند علم هیچ ارتباطی با اخلاق ندارد. چنین تصوری اشتباه است. علم بهعنوان روش جستوجو برای حقیقت و تلاش برای درک بهتر جهان تعریف میشود. چنین فعالیتی، یعنی تعصب و موارد مشابه و نه اخلاق را از فعالیتهای خود حذف کنیم. یکی از روشهای کاری دانشمندان، مشاهدهی جهان و نکتهبرداری از پدیدهها و تحلیل آنها است.
فعالیتهای ادامهدار لینوس پاولینگ برای مقابله با آزمایشهای نظامی هستهای و تلاش بینالمللی برای افزایش صلح موجب شد مدیران و دیگر استادان دانشگاه کلتک فشارهایی بر او وارد کنند. سرانجام، در سال ۱۹۶۴ فشارها به نتیجه رسید و او از هیئتعلمی دانشگاه خارج شد.
خانوادهی پاولینگ
پاولینگ پس از ترک دانشگاه کلتک، به سانتا باربارا رفت و در تأسیس بنیادی برای فعالیتهای انساندوستانه کمک کرد. بنیاد جدید با نام مرکز مطالعات دموکراتیک تأسیس شد و یکی از اهداف پاولینگ در آن، حل مشکلات اجتماعی با نحوهی تفکر علمی بود. البته، فعالیتهای آموزشی پاولینگ پس از کلتک متوقف نشد. او در سالهای بعد، در دانشگاههای سندیگو در کالیفرنیا و استنفورد در مقام استاد شیمی مشغول بهکار شد.
تحقیقات متفرقه و انجمن علمی پاولینگ
پاولینگ در سالهای پایانی دههی ۱۹۳۰، تحقیقات دربارهی اهمیت ویتامینها انجام داد. در میانهی دههی ۱۹۶۰، او باردیگر با زیستشیمی تغذیه درگیر شد. ریشهی تحقیقات او، به آزمایشهایی در دانشگاه کلتک بازمیگشت. در آن آزمایشها، پاولینگ و همکارانش دربارهی مکانیزم عملکرد داروهای بیهوشی در مغز و کشف احتمال تأثیر اختلالهای ژنتیکی و زیستشیمی در بیماریهای روانی یا عقبماندگی تحقیق میکردند. اسکیزوفرنی یکی از بیماریهای اصلی مطالعهشدهی آنها بود.
دوران کهنسالی
تحقیقات پاولینگ دربارهی محیطهای مولکولی مغز، بعدها به تحقیق مشترک کلینیکی با آبرام هافر برای کشف فواید ویتامینها در مقابله با سرطان منجر شد. ادامهی تحقیقات به این اظهارنظر پاولینگ منجر شد که مشکلات ذهنی و روانی را میتوان با مداخله در فعالیتهای شیمیایی مغز بهبود بخشید. مداخلهها نیز با موادی همچون ویتامینها و دیگر موادمغذی انجامشدنی است.
پاولینگ پس از مطالعههای بسیار دربارهی ویتامینها، بهطور خاص به ویتامین C و اثرهای آن در بهبود سلامت علاقهمند شد. او مدتی را به جمعآوری انواع یافتههای علمی و مقالههای منتشرشده در حوزههای مختلف و مستندسازی تجربههایش مشغول شد و درنهایت، به این نتیجه رسید ویتامین C تأثیرات پیشگیرانهی درخورتوجهی دربرابر بیماریهایی همچون سرماخوردگی دارد. او، نتایج تألیفهای خود را در کتابی با عنوان Vitamin C and the Common Cold در سال ۱۹۷۰ منتشر کرد که بسیار پرفروش شد و حتی درخواستها برای مکملهای دارویی این ویتامین را بسیار افزایش داد.
اسکوربات سدیم زمینهی دیگر تحقیقات پاولینگ بود که تواناییاش در مبارزه با آنفولانزا، سرطان، بیماریهای قلبیعروقی، عفونتها و فساد مواد در گذر زمان بررسی میشد. بههرحال، در ادامه مواردی همچون ویتامینهای E و B و دیگر موادمغذی به فهرست تحقیقات پاولینگ اضافه شدند و او چند کتاب و مقاله در معرفی و تحلیل آنها چاپ کرد که در محافل عمومی و تخصصی تحسین شدند.
نکتهی مهم دربارهی تحقیقات زیستی پاولینگ آن است که پزشکان و سازمانهای بهداشتی و پزشکی، اغلب با یافتههای او مخالفت میکردند. آنها سابقهی طولانی او در مطالعهی شیمیزیستی را نادیده میگرفتند و یافتههایش را نوعی حقهبازی میدانستند.
لینوس پاولینگ در سال ۱۹۷۳ از هیئتعلمی دانشگاه استنفورد بازنشسته شد. او سریعا بنیادی غیرانتفاعی با هدف افزایش تحقیقات زیستی تأسیس کرد که امروز، بهنام خودش به فعالیت ادامه میدهد. The Linus Pauling Institute of Science and Medicine، ابتدا با هدف تحقیقات جامع روی درمانهای شیمیایی مغز تأسیس شد.
در مؤسسهی علمی LPI، پاولینگ و همکارانش روی توسعهی ابزارهایی برای مطالعه و آزمایش مایعات بدن فعالیت میکردند. آنها اعتقاد داشتند نیازهای هر فرد به مواداولیهی مغذی منحصربهفرد است و میتوان با ترکیبات مواد طبیعی به آن دست پیدا کرد. طبق نظر پاولینگ، بیماریهای مولکولی یا نیازهای منحصربهفرد بیوشیمی افراد یا حتی استرسهای خارجی، احتمالا نیاز افراد به مکملهای خاص همچون ویتامین سی را افزایش میدهد. پاولینگ با تمرکز بر تحقیقات درمانهای غذایی و مکملی، اعتقاد داشت آن درمان بهصورت موازی و درکنار درمانهای سنّتی همچون جراحی و شیمیدرمانی و پرتودرمانی مفید خواهد بود.
بههرحال در سالهای آتی، تمرکز تحقیقات پاولینگ روی درمانهای مبتنی بر تغذیه بسیار بیشتر شد و او طرفداران بسیاری در این زمینه پیدا کرد. البته، پزشکان و سازمانهای بهداشتی هنوز به با این شیمیدان مخالفت میکردند؛ اما او مانند روندهای پیشین همچون مبارزه با تحقیقات هستهای و حتی تحقیقات ابتدایی شیمیایی خود، با قدرت به حرکت ادامه میداد. فعالیتهای او در آن سالها بهقدری شهرت پیدا کرد که امروزه، شاید اکثر مردم پاولینگ را بیشتر با حمایتش از ویتامین C و درمانهای مکملی بشناسند و تحقیقاتش روی پیوندهای شیمیایی و حتی فعالیتهای صلحطلبانه، کمتر شناختهشده باشد.
سالهای پایانی و مرگ
در سال ۱۹۹۲، پاولینگ از فعالیت در مؤسسهی خود نیز بازنشسته و در مزرعهاش مشغول نوشتن شد و گاهی هم در خانهاش در نزدیکی مؤسسهی پاولینگ ساکن میشد و بهعنوان مشاور تحقیقات به مراجعان رسیدگی میکرد.
از آخرین زمینههای تحقیقاتی و تألیفی پاولینگ، علاوهبر شرح درمانهای تغذیهای و ویتامینی، میتوان به شیمی ساختاری اشاره کرد. او در مقالههایش، عقایدش دربارهی ساختار هستهی اتم و شکافت هستهای را از دید شیمیدانی ساختاری شرح میداد. پاولینگ نظریههایی نیز دربارهی ساختار کریستالها و آلیاژها بیان کرد که بهنوعی با نظریههای پیشین کریستالوگرافی مخالف بود.
درکنار آوا هلن پاولینگ در جوانی
در سال ۱۹۲۳، پاولینگ با آوا هلن میلر ازدواج کرد. حاصل ازدواج آنها ۴ فرزند بود. همسر او نیز در حمایت از صلح باجدیت فعالیت میکرد و بهصورت انفرادی یا همراهبا شوهرش، به این برنامهها میپرداخت. پاولینگ اعتقاد داشت جایزهی صلح نوبلش باید به آوا یا حداقل بهصورت مشترک اهدا میشد. آوا در سال ۱۹۸۱ از دنیا رفت. دستاوردهای این زوج درزمینهی فعالیتهای علمی در دانشگاه ایالتی اورگان در گنجینهای مخصوص نگهداری میشود و مؤسسهی علمی پاولینگ نیز در سال ۲۰۰۱، کرسی اختصاصی برای آوا هلن پاولینگ در نظر گرفت. لینوس پاولینگ ۹۳ ساله در ۱۹اوت۱۹۹۴ و در مزرعهاش از دنیا رفت. مراسم بزرگداشت او در ۲۹اوت در کلیسای استنفورد پالو آلتو برگزار شد.
جوایز و افتخارات
لینوس پاولینگ در زندگی خود جوایز و افتخارات متعددی کسب کرد. در ۳۲ سالگی، وی عضو آکادمی ملی علوم آمریکا شد. در سال ۱۹۴۸، یکی از اعضای خارجی انجمن سلطنتی علوم لندن بود و در سالهای بعد، بهمرور انجمنهای علمی بزرگ دیگر نیز او را بهعنوان عضو رسمی یا افتخاری ثبت کردند.
علاوهبر جایزهی نوبل، مدالها و افتخارهای متعدد دیگری نیز در علم شیمی به پاولینگ اهدا شد. مدالهایی همچون دیوی، پاستور، ویلارد گیبس، تی دابلیو ریچاردز، جی. ان. لویس، پریستلی، آووگادرو و لومونوسوف، برخی از مدالهای مهم این دانشمند آمریکایی بودند. او نخستین دریافتکنندهی جایزهی ویژهی شیمی انجمن ملی علوم آمریکا نیز بود که در سال ۱۹۷۹ به این افتخار نائل شد.
در سال ۱۹۸۶، کتابخانهی ملی پزشکی جایزهی ویژهی خود را به پاولینگ اهدا کرد. از جوایز مهم پزشکی دیگر میتوان به آدیس، فیلیپس، ویرکو، لاتیمر و آکادمی پزشکی فرانسه اشاره کرد. جایزهی ویژهی پزشکی مارتین لوترکینگ جونیور نیز بهخاطر کشف علت بیماری کمخونی داسیشکل به او اهدا شد.
در سال ۱۹۷۵، رئیسجمهور وقت آمریکا، یعنی فورد، مدال ملی علوم را به پاولینگ تقدیم کرد. در سال ۱۹۸۹، بنیاد ملی علوم جایزهی مخصوص Vannevar Bush را به این شیمیدان بزرگ اختصاص داد. از زمینههای دیگری که پاولینگ در آنها به دریافت جایزه و مدال مفتخر شد، میتوان به قانون بینالملل و فلسفه و علوم اجتماعی اشاره کرد. او علاوهبر جایزهی صلح نوبل، افتخارات دیگری همچون جایزهی نوبل گاندی و لنین و آلبرت شویتزر را نیز دریافت کرد.
درکنار تمام مدالها و تقدیرنامههای فراوان، مدارک افتخاری دانشگاههای متعدد نیز به پاولینگ اهدا شدند. حدود ۵۰ دانشگاه و مؤسسهی علمی در سرتاسر جهان، مدارک افتخاری علمی به او اهدا کردند. بسیاری از آنها، حتی جوایز و رویدادهایی نیز به نام لینوس پاولینگ دارند.
مدتی پیش، اپل بهروزرسانی نسخهی ۱۲.۱.۴ سیستمعامل iOS را با تمرکز ویژه بر مشکل اخیر فیستایم منتشر کرد.این مشکل که وجود آن چند هفتهی پیش رسانهای شد، به کاربران اجازه میداد بدون اطلاع طرف مقابل، صدای او را ازطریق تماس فیستایم بشنوند. در پی بُروز این مشکل، اپل سریعا قابلیت تماس گروهی این اپلیکیشن را غیرفعال و یک هفته بعد، مجددا آن را راهاندازی کرد.
بهروزرسانی جدید iOS ویژگی تماس گروهی فیستایم را مجددا فعال کرده و دیگر از آن مشکل مهم امنیتی خبری نیست؛ اما ظاهرا همین بهروزرسانی باعث بُروز مشکلی دیگر میشود و کاربران اپل را آزار میدهد. درواقع، کاربرانآیفون و آیپد هماکنون میتوانند بدون نگرانی از شنود صدایشان، ازطریق فیستایم تماس برقرار کنند؛ ولی مشکلی جدید گریبانگیر آنها شده است.
گزارشهای اخیر میگویند کاربران هماکنون میتوانند تماسهای دونفرهی معمولی را ازطریق فیستایم برقرار کنند. همچنین، میتوانند ازطریق تماس گروهی، با سه نفر یا بیشتر تماس بگیرند. مشکل اینجا است که برخی کاربران گزارش دادهاند در پی نصب بهروزرسانی جدید آیاواس، دیگر نمیتوانند تماسهای دونفره را به تماسهای گروهی تبدیل کنند. در برخی مواقع، گزینهی Add Person در طی برقراری تماس دونفره دیده نمیشود و این، یعنی کاربران نمیتوانند فرد دیگری را به تماس اضافه کنند.
اگر بخواهیم صریحتر توضیح دهیم، باید بگوییم همچنان امکان برقراری تماس گروهی وجود دارد؛ اما کاربران نمیتوانند تماسهای فیستایمی دونفره را به تماس گروهی تبدیل کنند؛ زیرا همانطورکه گفتیم، گزینهی Add Person ظاهر نمیشود.
وبسایت اپل اینسایدر مدعی است یکی از کاربران وبسایت MacRumors تأییدیهی اپل را مبنی بر این دریافت کرده که این شرکت هماکنون از مشکل موردبحث باخبر است. بااینحال، ظاهرا اپل هنوز زمان دقیقی برای برطرفکردن این مشکل اعلام نکرده است. توییتهای اخیر صفحهی پشتیبانی اپل در توییتر نیز به این موضوع دامن زدهاند.
گرچه مشکل موردبحث بهطور کلی کاربران را از برقراری تماس گروهی از طریق فیستایم منع نمیکند، درهرصورت برای عدهای از کاربران مشکل مهمی بهشمار میآید. ازآنجاکه امکان برقراری تماس گروهی کاملا از بین نرفته، احتمال میدهیم اپل اینبار با سرعت کمتری درمقایسهبا قبل، بهروزرسانی جدید را برای سیستمعامل iOS منتشر کند. این احتمال وجود دارد که مشکل جدید فیستایم همزمان با انتشار iOS 12.2 رفع شود. گفتنی است این نسخه از سیستمعامل موبایلی اپل، هماکنون درحالگذراندن مراحل آزمایشی است.
.: Weblog Themes By Pichak :.