بهتر است پيش از هر صحبتي، تكليف امتياز دادن به اين بازي را مشخص كنيم. اگر بخواهيم از نظر فني و با توجه به استانداردي كه بازي‌هاي مطرح سبك ماجراجويي، مانند مانكي آيلند و سايبريا مشخص كرده‌اند به اين بازي امتياز بدهيم، لايق كمتر از اينهاست. سبك بازي در مقايسه با ديگر بازي‌هاي ماجراجويي منحصر به فرد است. اما پيش از اين هم چنين چيزي را در عناوين بزرگ نقش‌آفريني مانند اثر توده‌اي (Mass Effect) ديده‌ايم. پس نمي‌توان آن را يك پديده نوظهور دانست. از سوي ديگر، امتياز دادن به اين بازي بر مبناي اصول تكنيكي و فني حق مطلب را ادا نمي‌كند و بايد از ديدگاه ارزشي به آن نگاه كرد. در اين صورت، با يك عنوان عالي طرف هستيم كه با وجود تمام تقليد‌ها و كپي‌برداري‌ها توانسته دنياي مرموز و نفرت‌انگيز خاص خود را ارائه كند. همچنين در زماني كه سازندگان تمام ذهنيت خود را در ايده‌آل‌سازي تك‌تك عناصر يك بازي به كار بسته و در نهايت اثري متوسط را منتشر مي‌كنند، عنواني كه قسمت اعظم انرژي سازندگان، صرف متعالي‌كردن يك عنصر شده باشد، حكم طلا دارد! قسمت دوم فصل اول سريال بازي مردگان متحرك (سازندگان به طور غيرمستقيم وجود دنباله‌هاي ديگر را تائيد كرده‌اند) سه ماه بعد از اقامت گزيدن قهرمانان داستان در مسافرخانه پي گرفته مي‌شود. از گفتن جزئيات داستان خودداري مي‌كنيم تا خودتان از اين اثر فوق‌العاده زيبا لذت ببريد.فقط به گفتن اين اكتفا مي‌كنيم كه در اين قسمت با تمام وجود خود، درك خواهيد كرد كه انسان مي‌تواند تا چه حد خودخواه باشد و براي گذران زندگي خود، چگونه حاضر است ديگران را زير پا له كند. داستان قسمت دوم، به زيبايي هر چه تمام‌تر با قسمت اول پيوند خورده و تمام تصميمات شما در قسمت قبل، بر وقايع نسخه حاضر اثر مي‌گذارد. پس اگر در يك كشمكش داغ، كني پشت شما را خالي كرد و بعد هم عكس‌العمل شما در داروخانه را بهانه كرد، غافلگير نشويد. گرفتن تصميمات سخت در اين قسمت حتي عذاب‌آورتر از ماجراهاي قبل است. همان ابتدا بازي شما را در تنگنا قرار مي‌دهد. آيا ترجيح مي‌دهيد يك معلم را در تله حيوان رها كنيد تا خوراك زامبي‌ها شود يا با تبر پاي او را قطع كنيد؟ كمي بعدتر هم با مشكل تقسيم غذا روبه‌رو خواهيد شد. تقسيم چهار تكه خوراكي ميان ده نفر، عرق بازيكن را درمي‌آورد. مانند نسخه قبل، صداپيشه‌ها بخوبي از پس كار خود برآمده و به سبك سل شيد بازي روحي باورپذير تزريق مي‌كنند. هرچند يكي دو نفر، مانند صداپيشه داك نتوانسته‌اند خود را به سطح ديگران برسانند. حضور شخصيت‌هاي تازه در بازي چندان ساخته و پرداخته نشده و شخصيت مارك و بن پاول نقش پررنگي در داستان ندارند. البته تمركز سازندگان براي حفظ و بسط دادن وجوه شخصيتي كاراكترهاي اصلي بوضوح احساس مي‌شود كه اصلا چيز بدي نيست!ظاهر بازي درست مانند نسخه قبل طيفي از رنگ‌هاي دلپذير را در بر مي‌گيرد. مي‌توان اين بازي را به عنوان يك نمونه ايده‌آل به خاطر سپرد و هميشه به ياد داشت كه براي خلق يك فضاي رعب‌آور، حتما به ظاهري مانند بازي‌هاي تپه خاموش يا شيطان ساكن نياز نيست. اين را هر كسي كه قسمت چك‌كردن سيم‌هاي الكتريكي مزرعه را تجربه كند، بخوبي مي‌فهمد.ذوق و هوشمندي سازندگان فقط به اين قسمت ختم نمي‌شود و مي‌توان حواس جمعي آنها را در همه جاي بازي حس كرد. براي مثال، نوار زماني كه براي انتخاب پاسخ‌ها تعيين شده، بخوبي احساس لي را به بازيكن تلقين مي‌كند. اگر در يك مكالمه ساده بخواهيد تصميم به دادن پاسخي صادقانه يا دروغ بگيريد، ثانيه‌هاي زيادي در اختيار داريد. حال آن‌كه در اوج يك درگيري لفظي، ممكن است حداكثر سه ثانيه زمان براي تصميم‌گيري داشته باشيد؛ تصميم براي شليك‌كردن گلوله يا ادامه دادن به مذاكره منطقي.در زمينه معما و گيم‌پلي ماجراجويي چندان روي اين بازي حساب نكنيد. معماها بسيار سطحي و ساده است، اما اگر دلتان يك تجربه داستاني منحصر به فرد مي‌خواهد كه واقعا از ديدن صحنه‌هاي آن مو به تنتان سيخ شود، نگذاريد اين بازي از دستتان فرار كند! در نهايت هم توصيه مي‌كنيم حتما به درجه‌بندي بازي توجه كنيد. اين عنوان عاري از صحنه‌هاي غيراخلاقي است؛ اما خشونت و گرايش به واقعيت در آن بيداد مي‌كند.