نظريه جرم به ما ميگويد بايد مراقب باشيم تا با ميكروبهاي بد روبهرو نشويم ولي شايد نياز باشد ميكروبهاي خوب را به خود جذب كنيم و از آنها به سودخودمان استفاده كنيم
بچههاي روستايي كه به طور مداوم با خاك سرشار از باكتري و نيز حيوانات اهلي در تماس هستند، كمتر به آلرژي مبتلا ميشوند. البته اين مساله به زندگي در روستا محدود نميشود. گاهي اوقات قرار گرفتن در معرض باكتريهاي ديگر نيز ميتواند تا حدي مفيد باشد. به عنوان مثال، پژوهش جديدي كه در استراليا انجام شده نشان ميدهد زنان حاملهاي كه با سگ خانگي در تماس هستند، فرزنداني به دنيا ميآورند كه احتمال ابتلا به آلرژي در آنها كمتر است. اين پژوهشها، تفاوتهاي اساسي ميان سيستم ايمني بدن كودكاني كه در محيط نه چندان تميز و محيط تميز زندگي ميكنند را نشان ميدهد. شايد بتوان اين گونه نتيجهگيري كرد كه بهتر است تا حدي كثيف باشيم!بتازگي نظريه جديد بهداشتي از سوي دانشمندان ارائه شده است كه ميگويد مهم نيست با چه حجمي از باكتريها روبهرو ميشويم. مهم اين است كه با باكتريهاي بيشتري روبهرو شويم. اين تنوع بيشتر باكتري سبب ميشود بدن بتواند باكتريهاي خوب را از بد تشخيص دهد. در واقع، سيستم ايمني بدن بدون روبهرو شدن با چنين تنوع زيستي، ممكن است اشتباهاتي از خود بروز دهد. بنابراين از آنجا كه اين سيستم با دنياي اطراف آشنايي چنداني ندارد، نميتواند عاملي كه به بدن حمله كرده را بخوبي تشخيص دهد.فرضيه ديگري كه در اين ميان جالب به نظر ميرسد «فرضيه كرم» است. اين فرضيه ميگويد بخشي از تكامل بدن ما به خاطر حضور كرمهاي انگلي است و نبود اين كرمها در برخي افراد، سبب بروز واكنشي نامناسب از سوي سيستم ايمني بدن شده و به بيماريهايي نظير ام.اس يا آسم ميانجامد. از سويي ديگر، «فرضيه نقص طبيعت» بيان ميدارد كه محيط شهرها سبب بروز مشكلات فيزيولوژيكي در كودكان ميشود كه در نهايت سبب مشكلات رفتاري يا مشكلات ديگر در آنها ميشود. اين نظريه بسيار شبيه «فرضيه زيستگرايي» است كه بيان ميدارد انسانها نوعي علاقه و كشش ذاتي در قبال طبيعت و تنوع زيستي دارند كه هر دو نقش مهمي در سلامت آدمي دارند.آنچه از همه اين مطالب بر ميآيد اين است كه نبود گونههاي مفيد ميكروبي، سبب ابتلاي ما به انواع بيماريها ميشود. لذا شايد بتوان نكتهاي جديد را درباره نظريه جرم بيان داشت. اگر نظريه جرم را در مورد گونههاي مضر ميكروبي بدانيم، اين نظريهها به گونههاي مفيدي اشاره دارد كه حضور چنداني در زندگي روزمره ما ندارند.با كنار هم گذاشتن اين قطعات پازل به تصويري ميرسيم كه ميتوانيم آن را «نظريه زيست بومي بيماري» بناميم. لذا بروز بيماري را علاوه بر حضور ميكروبهاي بد، ميتوان به نبود ميكروبهاي خوب نيز مربوط دانست.البته اين مطلب براي زيستشناسان تكاملي و نيز بومشناسان تازگي ندارد. بسياري از موجودات زنده براي ادامه حيات به گونههاي ديگر جانداران نيازمندند. انسان نيز در اين ميان استثنا نيست.مشكل اينجاست كه پژوهشگران بهداشت عمومي و پزشكان همانند بومشناسان فكر نميكنند. علم پزشكي بيشتر به ميكروبهاي مضر و بيماريزا اهميت ميدهد. پزشكان هرگز باكتري، كرم يا ساير موجوداتي كه در بدنتان حضور ندارند را تجويز نميكنند. اما حضور بسياري از اين گونهها در بدن سبب سلامت و بينيازي به درمان ميشود.اما در اين ميان بالاخره تكليف ما چيست؟ با اينكه نظريه جرم ميگويد براي دور بودن از ميكروبهاي مضر بايد بهداشت را رعايت كنيم، نظريه بوم شناختي بيماري ضمن تاييد اين نظر، جذب و قرارگيري در كنار گونههاي مفيد ميكروبي را نيز ضروري ميداند. اما مشكل اينجاست كه علم پزشكي در 200 سال اخير كوشش بسياري براي شناسايي ميكروبهاي مضر كرده، اما مطالعه ميكروبهاي مفيد سابقه چنداني ندارد. مشكل ديگر اين است كه شمار ميكروبهاي مضر به چند صد ميرسد، اما شمار گونههاي مفيد ميكروبي صدها هزار يا حتي بيشتر است. بسياري از اين گونهها حتي نامگذاري هم نشدهاند و كاركرد دقيق آنها نيز شناخته شده نيست.با اين حال آنچه مشخص است اين است كه خودمان ميدانيم به طبيعت نياز داريم. بسياري از گونههاي ميكروبي موجود در طبيعت برايمان سودمند هستند، اما هنوز بخوبي بسياري از آنها را نميشناسيم. دانشمندان بايد اين گونهها را طبقه بندي كنند. سپس بايد منتظر ماند تا بومشناسان و زيستشناسان تكاملي آنها را مورد ارزيابي قرار دهند. در نهايت نوبت به پژوهشگران پزشكي ميرسد كه به بررسي نياز بدن به آنها بپردازند. همه اين كارها بيشك زمانبر خواهد بود.آنقدر بشر به طبيعت بياعتنايي كرده كه اين شروع، دير هنگام به نظر ميرسد. در عين حال بسياري از گونههاي زيستي موجود در طبيعت كه از زندگيمان حذف كردهايم، ميتواند كمك شاياني به بهبود وضعيت سلامت بشر داشته باشد. اما مشكل اينجاست كه نميدانيم اين گونهها، كدامها هستند!
.: Weblog Themes By Pichak :.