تقریبا ۱۰ سال از بزرگترین فاجعهی اتمی تاریخ میگذرد. حتی پس از گذشت این همه سال، هنوز رباتها در حال جستوجو در منطقهی فوکوشیما هستند و ابعاد تازهای را از فاجعهی آن کشف میکنند. در این مقاله، از زبان راجر چنگ، نویسندهی Cnet به بررسی تأثیر رباتها در شناخت بهتر عمق آن فاجعه و راهکارهای اکتشاف و پاکسازی میپردازیم. راجر مقالهی خود را اینگونه شروع میکند:
بینیام خارش دارد. بهطور غریزی دستم را به بینی میرسانم، اما انگشتانم در ۳ لایه دستکش حبس شدهاند. یکی از آنها از جنس پارچه و ۲ دستکش از جنس لاتکس هستند. همان انگشتان محبوس، به حفاظ پلاستیکی ماسک تنفسی برخورد میکنند.
دستان من در آن حفاظهای چندلایه، بهسختی یک دفترچهی یادداشت و خودکار را نگه داشتهاند. یک پوشش پلاستیکی سفید روی بالاپوش، شلوار و سر خود کشیدم که آن هم با یک کلاه ایمنی زردرنگ پوشیده شده است. بهعلاوه، ۲ لایه جوراب با چکمههای ضخیم پلاستیکی پوشیدهام. پیادهروی در چنین وضعیتی دشوار است و لباسها مانند پوست چندم من عمل میکنند. گویی لباسها از دل یک فیلم ترسناک زامبی بیرون آمدهاند.
با همهی این توصیفها، خارش بینی من ادامه دارد و نمیتوانم دستم را به آن برسانم. قطعا دلیلی برای این پوشش عجیب وجود دارد. من در ورودی غار مانند بخش سوم رآکتور نیروگاه هستهای فوکوشیما داییچی (Fukushima Daiichi) هستم. همان نیروگاه فوکوشیما که میزبان بزرگترین فاجعهی هستهای تاریخ بود.
بخش سوم (Unit 3) یکی از ۳ رآکتوری بود که در جریان حادثهی ۱۱ مارس سال ۲۰۱۱ از بین رفت. حادثهای که با یک زلزلهی ۹ ریشتری در ۸۰ مایل (۱۲۸ کیلومتر) از ساحل ژاپن رخ داد. در آن زمان، واحدهای ۴ و ۵ فعالیت نمیکردند. زلزلهی آن سال بهقدری شدید بود که مدار زمین را بهاندازهی حدود ۱۰ سانتیمتر جابهجا کرد و ساحل ژاپن نیز ۲.۴ متر جابهجا شد. ۱۱ رآکتور هستهای در ۴ نیروگاه برق، در زمان زلزله در آن منطقه مشغول به کار بودند. همهی آنها بهسرعت و بهصورت اتوماتیک خاموش شدند و هیچ خسارت قابلتوجهی به رآکتورها وارد نشد.
یک ساعت بعد، سونامی به ساحل رسید. موجهای ۱۵ متری مستقیما به فوکوشیمای داییچی برخورد کردند و دیوارههای محافظ ساحلی را از بین بردند. بهعلاوه، ژنراتورهای دیزلی تأمینکنندهی برق سیستمهای خنککنندهی دریایی هم از کار افتاد. درنتیجه، دمای داخل رآکتورها به ۵ هزار درجهی فارنهایت (۲۷۶۰ سانتیگراد) رسید.
افزایش دما پس از آن حادثه، میلههای سوختی را به گودالهایی از اورانیوم مذاب تبدیل کردند که بهمرور طبقههای زیرین خود را میخورد و پایین میرفت. در مسیر، مخلوطی از میلههای سوختی، بتن، فولاد و الوارهای جامد و مایع شکل گرفت. سوخت مذاب، در ادامه وارد ۳ مخزن محافظتی اولیهی رآکتورها شدند. مخازنی که برای حبس کردن مواد آلوده طراحی شده بودند.
اکنون تقریبا ۸ سال از حادثهی توکیو میگذرد. پس از گذشت آن همه سال، غول نیروگاهی ژاپن Tokyo Electric Power یا Tepco تنها بخشهایی کم از حادثه را کشف کرده است. اکنون تنها بخشهایی جزئی از خرابههای واحد ۳ پاکسازی شدهاند که فرصت را برای بازدید ۱۰ دقیقهای نویسندهی مقاله فراهم کند.
نویسنده از جریان بازدید چند دقیقهای خود در نیروگاه هستهای، به شرایط دشوار بازدید و سطح بالای مواد رادیواکتیو اشاره میکند. او میگوید با وجود تمام پوششها و ماسکهای محافظ، شرایط برای ادامهی حضورش در منطقه مهیا نبوده است.
در گوشهی دیگر اتاق بالایی برج سوم، یک چارچوب نارنجیرنگ بهنام ماشین مدیریت سوخت قرار دارد. چارچوبی که ۴ پایهی فلزی بزرگ دارد و ظاهری شبیه به حیوانات گرفته است. کابلهای نازک استیل، روباتی از جنس کروم را در میانهی چارچوب معلق نگه داشتهاند. ربات مذکور که پوشش صورتیرنگ مانع از تشخیص جزئیات آن میشود، دستگیرههایی دارد که توانایی بریدن الوارها و خرابهها و جداسازی میلههای سوختی را دارند. ربات مورد نظر، خرابههای رادیواکتیو را از استخری بهعمق نزدیک به ۱۲ متر از وسط سالن خارج میکند.
رباتی که در بالا توضیح دادیم، تنها یکی از تجهیزات شرکت Tepco است که برای پاکسازی نیروگاههای هستهای منطقه استفاده میشود. همین تجهیزات کمکی، دلیل نگارش مقاله و سفری بود که راجر به ژاپن داشت. سفری که برای بررسی عملکرد رباتها در یکی از دشوارترین شرایط طبیعی و بحرانی جهان انجام شد.
دولت ژاپن تخمین میزند که ۷۵.۷ میلیارد دلار سرمایه و ۴۰ سال زمان برای پاکسازی کامل تجهیزات فوکوشیما نیاز خواهد بود. آژانس انرژی اتمی آن کشور حتی یک مرکز تحقیقاتی در نزدیکی منطقه پیادهسازی کرد تا شرایط داخل نیروگاه اتمی را بررسی کند. یکی از وظایف آن مرکز تحقیقاتی، تلاش برای طراحی رباتهای جدید است تا منطقه را با سرعت و دقت بالاتری پاکسازی کنند.
ژاپنیها امیدوار هستند که مرکز تحقیقاتی، درکنار مرکز آزمایش پهپاد (که در فاصلهی یک ساعتی از آنجا قرار دارد)، منطقهی داییچی را پاکسازی کند و بهنوعی منطقهی فوکوشیما هم احیا شود. منطقهای که زمانی شهرت بالایی در حوزههای متنوع در ژاپن داشت. بههرحال، تلاشهای فوق بهقدری زمان میبرند که تپکو و سازمانهای دولتی ژاپن، در حال جذب و تربیت نسل بعدی از متخصصان روباتیک هستند تا کار را ادامه دهند.
لیک برت، یکی از مشاروان ارشد تپکو که قبلا بهعنوان مدیر اجرایی سازمان مدیریت زبالههای اتمی در وزارت انرژی آمریکا فعال بود، دربارهی حادثهی گذشته میگوید:
چالش پروژه، شبیه به فرستادن انسان به ماه است. من تصور میکنم که ۶۰ سال زمان برای اتمام این کار نیاز خواهد بود، مگر آنکه معجزهای رخ دهد یا شتابی اساسی در آن صورت گیرد.
راجر در بخش دیگری از مقالهی خود میگوید که سوار شدن بر آسانسورهای رآکتور هستهای و شنیدن صدای خفیف موسیقی آن، شبیه به انیمههای قدیمی ژاپن، خاطرات را در ذهن او زنده کرد. او و عکاسش جیمز مارتین در حین بالا رفتن از برج، به خرابههای مرگبار نگاه میکردند و زمان زنده بودن نیروگاه را تصور میکردند. شرکت تپکو، از ۲ سال پیش زیرساختهای لازم برای بالا بردن تجهیزات سنگین تا بالای رآکتور ساخت که امروز، راجر و همکارش را نیز به بالای برج بردند.
حدود ۱۸ متر پایینتر از جایی که راجر روی آن میایستد، پرتوهای رادیواکتیو با شدت یک سیورت بر ساعت پخش میشوند؛ یک دوز کوچک در آن موقعیت کافی است تا افراد به مشکلاتی همچون، حالت تهوع، تهوع و حتی خونریزی دچار شوند. دوزهای بالاتر تا ۵ سیورت بر ساعت، همهی افراد در معرض خود را تا یک ماه پس از آلوده شدن، میکشند. دوز ۱۰ سیورت نیز مرگ را تا چند هفته پس از آلودگی به سراغ افراد میفرستد. جالب است بدانید برج سوم نیروگاه، کمتر از ۲ برج دیگر آلوده شده است.
تابش پرتوها در یونیت اول نیروگاه، بین ۴.۱ تا ۹.۷ سیورت گزارش میشود. دربارهی برج دوم باید بدانید که ۲ سال گذشته، اندازهگیریها از عمیقترین فازهای آن، تابش ۵۳۰ سیورت بر ساعت را گزارش کردند. در بخشهای دیگر آن برج، تابش به ۷۰ سیورت در ساعت میرسد که باز هم از برجهای دیگر بیشتر است.
رباتها هم در شرایط دشوار برجهای آلودهی تاییچی تاب فعالیت نداشتهاند. محیط آلودهی آنجا، آنها را نیز بهنوعی به زانو درآورد؛ چرا که سطوح بالای اشعهی گاما، الکترونهای موجود در نیمههادیهای رباتها را بهنوعی از بین میبرد؛ نیمههادیهایی که بهعنوان مغزهای رباتها فعالیت میکنند. درنهایت، رباتها یا تسلیم شرایط میشوند یا بهخاطر برخورد با موانع پیشبینینشده، از ادامهی مسیر باز میمانند.
تجهیزات روباتیکی که برای پاکسازی فوکوشیما استفاده میشوند، باید چابکی حرکت بالایی داشته باشند. آنها نباید با میلههای سوختی حساس پخششده در منطقه برخورد داشته باشند؛ چرا که موجب افزایش تابش رادیواکتیو میشود. درواقع، آنها درحال فعالیت در مرگبارترین مأموریت تاریخ هستند که در ابتدای آن، عملکرد آنچنان مثبتی هم نداشتند.
رایان ویتون، تحلیلگر ABI Research دربارهی عملیات فوکوشیما میگوید:
عملیات فوکوشیما لحظهای شبیه به تسلیم برای فناوری روباتیک بود. ما بهنوعی کمبودها و نقاط ضعف صنعت را در این عملیات درک کردیم.
چالشهای روباتیک
ربات اسکورپیون، با ۶۰ سانتیمتر طول، یک بازوی مجهز به دوربین دارد که میتواند آن را برای مشاهدهی زوایای مختلف منعطف کند. در دسامبر سال ۲۰۱۶، کارگران حفرهای در بخش PCV یونیت ۲ ایجاد کردند تا اسکورپیون به آن وارد شود. تپکو امیدوار بود که آن ربات با ۲ دوربین و سنسورهای مخصوص برای تشخیص سطوح تابش رادیواکتیو و دما، بتواند چشماندازی کلی از وضعیت آن رآکتور بدهد.
اسکورپیون پس از ۲ ساعت فعالیت در محیط، گرفتار شد؛ درحالیکه تخمین ۱۰ ساعته برای مأموریت او محاسبه شده بود. درواقع، تودههایی از فلز مذاب، مانع از حرکت بیشتر آن ربات شد. شایان ذکر است شرکت توشیبا برای ساخت آن ربات، ۲.۵ سال زمان و سرمایهای نامشخص هزینه کرده بود. هیدکی یاگی، یکی از مدیران تپکو میگوید با وجود ناموفق بودن مأموریت اسکورپیون، اطلاعات ارسالشده توسط او بسیار سودمند بودهاند و مهندسان از آن به بعد، مسیرهایی را برای عبور ماشینآلات بعدی طراحی کرده و ساختهاند.
بههرحال مشکل پیشآمده برای اسکورپیون نشان داد که رباتهای پیچیده با قطعات متعدد، دربرابر نمونههای ساده و مخصوص اهداف خاص، کمبودهای قابل توجهی دارند. یکی از متخصصان آن منطقه که بهخاطر محدودیتهای قانونی نامش را فاش نکرد، میگوید که طراحی رباتهای پیچیده بدون توجه به ساختار خاص راهکارهای مورد نیاز برای پاکسازی انجام میشود که خروجی قابل قبولی نخواهد داشت.
برت میگوید بخشی از چالشهای طراحی و ساخت رباتهای ناجی برای پروژهی فوکوشیما بهخاطر آن بوده که تپکو منحصرا به شرکتهای باسابقهی ژاپنی همچون توشیبا و هیتاچی وابسته شده است. او میگوید شرکت مذکور باید ذهنیتی مشوّق سعی و خطا همچون سیلیکونولی پیدا کند. او حتی به شوخی میگوید که چرا یک نفر با ظاهری عجیب و غریب همچون متخصصان سیلیکونولی (با موهای بلند و ظاهر خاص) در تیم روباتیک ژاپنیها دیده نمیشود؟
موفقیت پس از شکست
۷ ماه پس از شکست اسکورپیون در انجام مأموریت در ژوئیه سال ۲۰۱۷، توشیبا یک ربات کوچکتر (۳۰ سانتیمتر طول و ۱۲ سانتیمتر قطر)، با قابلیت فرو رفتن زیر آب با نام سانفیش به منطقه و محل مملو از مایعات PCV یونیت سوم ارسال کرد. آن ربات در روز دوم فعالیت، نشانههایی از سوخت مذاب را در یک رآکتور کشف کرد.
توشیبا در ژانویهی سال ۲۰۱۸ به یونیت بسیار آلودهی شماره ۲ رفت. این بار، از رباتی استفاده شد که یک دوربین با قابلیت حرکت عرضی و چرخش و دوربینی دیگر متصل به یک بازوی تلسکوپی داشت که دیدی شبیه به پرندهها به آن میداد. وقتی آن ربات به قلب بخش PCV رسید، کارگران از راه دور، دوربین چرخشی را بهاندازهی ۲ متر پایینتر آوردند تا تصاویری ثبت کنند. تاکایوکی ناکاهارا که در مراحل طراحی و بهینهسازی آن ربات نقش داشت، به راجر میگوید که رباتها بهگونهای طراحی شدند که در چالشهای متنوع، کاربردی باشند.
ربات جدید نهتنها بهخوبی در یونیت شمارهی ۲ دوام آورد، بلکه به تپکو نشان داد که در واحد PCV، گلولای نیز وجود دارد که پیش از آن تصور میشد باقیماندهی سوختهای مذاب باشد؛ کشفی که مراحل جدیدی را به فرایند پاکسازی منطقهی هستهای افزود.
در ماه فوریهی همان سال، تپکو نسخهای بهینهسازیشده از همان ربات را به منطقه فرستاد. در مأموریت جدید، بخشهایی از گلولای برای اولینبار لمس شدند. شرکت اعلام کرد که ربات با گیرههای مخصوص خود توانسته است بخشهایی از آثار مخروبه را بردارد و همچنین، عکس و اندازهگیریهای دقیق تابش رادیواکتیو را بدون ازبینبردن محیط اطراف، ضبط کند. بهعلاوه مشخص شد که آن ربات توانایی برداشتن قطعات بزرگ را ندارد و در نتیجه، مراحل بازطراحیاش شروع شد.
مأموریت شناسایی
در اتاق کنترلی که حدود ۳۵۰ متر دورتر از یونیت دوم قرار دارد، مهندسان ژاپنی در حال گفتوگو دربارهی مأموریت شناسایی هستند و صدای آنها در کل اتاق سفیدرنگ میپیچد. فضای اتاق، نشاندهندهی معماری ساده و سریع برای شروع عملیات است و صندلیهای اداری و کامپیوترهای متعدد، وضعیتی شلوغ به آن دادهاند. شتاب و تلاش زیاد در چهرهی چندین مردی که در آن اتاق مشغول به کار هستند، به وضوح دیده میشود. همهی آنها، لباسهایی مخصوص به تن دارند که با کدهای اختصاصی شرکت نشانهگذاری شدهاند؛ لباسهایی که آنها را شبیه به نیروهای نظامی میکند که برای نبرد آماده میشوند.
۲ صندلی مخصوص در اتاق کنترل قرار دارد که هر کدام با دستههای کنترلی در انتهای دستهی صندلی، طراحی شدهاند. متخصصی از شرکت تپکو روی یکی از صندلیها مینشیند تا با دستههای مخصوص، ربات Brokk 400D را هدایت کند. ربات بزرگ و آبیرنگی که شبیه به یک بیل مکانیکی مینیاتوری روی ۲ چرخزنجیر تانکی حرکت میکند. کارشناس تپکو، با دقت به ۴ نمایشگری خیره میشود که بهصورت زنده، رخدادهای درحال وقوع در یونیت ۲ را به او نشان میدهند.
اپراتور دیگر شرکت تپکو، روی صندلی دوم مینشیند و ربات iRobot Packbot را هدایت میکند؛ رباتی که بهطور اختصاصی برای مأموریتهای واکنش سریع و منطق جنگی طراحی شد. این ربات منحصرا برای تشخیص تجهیزات انفجاری و تهدیدهای زیستی، شیمیایی و رادیواکتیو طراحی شده است.
رباتهایی که در مأموریت شناسایی حضور دارند، نسخههای اصلی و طراحی اولیه نیستند. بهعنوان مثال، Brokk 400D بهجای چنگک مکانیکی، حسگری برای تشخیص مناطق ساطعکنندهی اشعهی گاما دارد. ربات Packbot نیز دوربینی اضافه دارد که دید بهتری را از محیط به اپراتور میدهد. هر ۲ ربات تجهیزات ارتباطی اختصاصی دارند که با خطوط فیبر نوری به اتاق ارتباط اولیه متصل میشوند، سپس دادهها از آن اتاق با اتصال وایفای به اتاق کنترل ارسال میشوند.
وقتی راجر وارد فضای اتاق کنترل میشود، دومین مأموریت شناسایی جریان دارد. دو ربات مذکور، در بالای برج دوم حرک میکنند و بهدنبال مناطق اصلی متساعد کنندهی پرتوهای رادیواکتیو هستند. تپکو امید دارد اطلاعات دریافت شده از رباتها، به آنها امکان دهد تا قطعات بزرگ سوختی و خرابهها را از منطقهی بالایی رآکتور پاک کنند تا درنهایت، پوشش گنبدی جدید برای آن یونیت آماده شود.
آزمایشگاه
راجر در ادامهی سفر ژورنالیستی خود به «مرکز توسعهی فناوریهای کنترل از راه دور ناراها» میرود؛ مرکزی که حدود نیم ساعت با منطقهی آلودهی هستهای فاصله دارد. او با استفاده از یک عینک سهبعدی مخصوص، نمایی از منطقهی داییچی را مشاهده میکند. بهعلاوه، با یک دستهی مخصوص، با ربات اکتشافی در محیط مجازی حرکت کرده و قطعات و تجهیزات را جابهجا میکند.
شرکت JAEA در سال ۲۰۱۶، مرکز را بهصورت رسمی راهاندازی کرد تا دانشجویان و محققان بتوانند به همهی تجهیزات مورد نیاز برای طراحی و توسعهی رباتهای کنترل از راه دور دسترسی داشته باشند؛ رباتهایی که خصوصا برای مأموریت پاکسازی داییچی استفاده میشوند. طبق گفتهی کونیاکی کاواباتا، محقق ارشد آن مرکز، آنها تقریبا سه سال سابقه در پشتیبانی از کاربران با نیازهای تحقیقاتی خاص دارند.
کاواباتا یکی از معدود متخصصان مرکز آزمایشی است که با کمال میل با راجر مصاحبه میکند و جزئیات فرایندهای طراحی و تست را به زبان انگلیسی توضیح میدهد. بهعنوان مثال او از تجربهی واقعیت مجازی میگوید که به کاربران امکان میدهد حرکت ربات و انجام مأموریتهای شناسایی را در موقعیتهای مختلف، بررسی و آزمایش کنند. در همان تجربه، امکاناتی برای هشدار دادن به کاربر وجود دارد که در صورت عدم موفقیت ربات در عبور از موانع خاص به او اخطار میدهد.
در مرکز آزمایشگاهی، یک ساختمان مخصوص آزمایشهای با ابعاد و شرایط واقعی هم وجود دارد. آن ساختمان به قدری بزرگ است که دو هواپیمای غولپیکر ۷۴۷ روی یکدیگر در آن جای میگیرند. فضای بزرگ آن بخش، برای بازسازی نمونههایی از رآکتورها و آزمایش شناسایی با پهپاد، بسیار کاربردی میشود.
یک نمونهی با ابعاد واقعی، از یکهشتم بخشی از رآکتور در ساختمان بزرگ آزمایشگاه قرار دارد. لولهی بزرگ آن، با آنکه تنها بخش کوچکی از رآکتور است، باز هم بسیار بزرگ بهنظر میرسد. آن نمونه، بخشی از رآکتورها را نشان میدهد که حجم زیادی از آب آلودهی PCV را نگهداری میکند. محققان درحال آزمایش توانایی رباتها در استخراج آلودگی از داخل لولهی عظیمالجثه هستند.
در بخش دیگری از ساختمان آزمایشگاه، استخرهای بزرگی وجود دارد که برای بررسی رباتهای زیرآبی استفاده میشوند. بهعلاوه پلههایی با قابلیت جابهجایی و تغییر حالت هم طراحی شدهاند تا چالشهای متعددی را برای رباتها ایجاد کنند. بهعلاوه دورههای آزمایشی نیز برای اپراتورها برگزار میشود تا راهنمایی رباتها از مسیرهای دشوار را بیاموزند. کاواتابا میگوید هدف از طراحی تمامی آن چالشها و مناطق آزمایشی، حصول اطمینان از آن است که مهندسان و اپراتورهای آینده برای انجام وظایف طولانی پیش رو آماده شوند. او اعتقاد دارد باید مهارتها به نسلهای بعدی منتقل شده و دانشجوهای جدید و بااستعداد برای ادامهی مأموریت حساس شناسایی، جذب شوند.
مرکزی مشابه بهنام Robot Test Field در فاصلهی یک ساعته و در شمال منطقهی ناراها مینامیسوما قرار دارد. در آن مرکز، نمونههایی از ساختمانهای واقعی و موانع مختلف قرار دارند که بررسی پرواز پهپادها را آسانتر میکنند. در سال ۲۰۲۰، اجلاس جهانی World Robot Summit در همین مرکز برگزار خواهد شد که بسیاری از برنامههای آن متمرکز بر مأموریتهای واکنش سریع به بحران و پشتیبانیهای زیرساختی خواهند بود. مقامات منطقهی فوکوشیما امیدوار هستند که شرکتهایی از سرتاسر جهان برای آزمایش پهپادهای خود به آن مرکز بییند.
شهر اشباح
بلوار ریکوزنهاما، ناراها را به فوکوشیما داییچی متصل میکند. در مسیر آن بلوار، میتوان بازگشت تدریجی زندگی به فوکوشیما را مشاهده کرد. بهعنوان مثال سوپرمارکت محلی و ایستگاه پلیس تومیوکا، فعالیتهایی را در دل خود دارند که زنده بودن منطقه را نشان میدهد. با نزدیک شدن به مرکز هستهای، ساختمانهای شهری و اداری را میبینیم که با دروازههای فلزی پلمپ شدهاند. ساختمانهایی که در محله های تومیوکا و اوکاما قرار دارند و زمانی، مملو از زندگی و نشاط بودند. پس از فاجعهی سونامی، آن ساختمانها محکوم به تخلیه شدند.
با نگاهی به مناطق نزدیک به نیروگاه هستهای، با چشماندازی از شهر اشباح روبهرو میشویم. در محلهی تامیوکا، لوگویی از بازی Sonic را روی یک ساختمان دوطبقهی مخصوص بازی میبینیم که سونامی، در ترکیب با گذر زمان و خروج ساکنان، آن را تاحدودی به نابودی رسانده است. اولین نشانههای نابودی نیز با دیدن دیوار نیمهمخروبهی طبقهی دوم، به چشم میخورد.
در پایین خیابان، یک تعمیرگاه خودروی تویوتا کورولا قرار دارد که شیشههای خارجی آن خرد شدهاند. در آن طرف بلوار، بستههایی از زبالههای رادیواکتیو قرار دارند که دولت ژاپن هیچ برنامهای برای آنها ندارد. همین بستهها، نشانههایی از چالش غیرقابل توصیفی هستند که ژاپنیها هنوز با آن دستوپنجه نرم میکنند.
چشمانداز بالا، نشاندهندهی ظاهر منطقه، دقیقا پس از برخورد سونامی است. ساختمانهای آنجا تقریبا پس از حادثه دستنخورده باقی ماندهاند. این حقیقت را میتوان از مانکنهایی دریافت کرد که هنوز در فروشگاههای شهر، با لباسهای کامل، ایستادهاند.
داستان دراماتیک فوکوشیما، بهمرور تغییر میکند. دولت ژاپن اکنون اجازه میدهد که مردم برای بازدیدهای کوتاه به منطقه بیایند. راجر در یکی از روزنامههای محلی خبری را میخواند که امید به بازگشت را تا حدی در شهروندان سابق منطقه زنده میکند. در آن خبر گفته شد که شهروندان میتوانند تا ماه می، به برخی از مناطق شهر بازگردند.
شونسوکه اونو، صاحب یک هتل و مجموعهی ورزشی در ناراها است. او میگوید شهروندان سابق منطقه مانند خودش، تلاش میکنند تا شبیه به گذشته در آن زندگی کنند، اما افراد بیرون از فوکوشیما، هنوز آنجا را محلی عادی نمیدانند. بههرحال، اونو از بازگشت و زندگی در منطقه ترسی ندارد. البته، همهی مردم شبیه به او فکر نمیکنند. ماساکی هاناوکا از مدیران ارشد روابط بینالملل تپکو میگوید:
مردم نگران خدماتی همچون سلامت، خرید و فروش و کسبوکار هستند. بهعلاوه، بازیابی آن جامعهی قبلی و کاهش سطوح رادیواکتیو نیز ذهن آنها را به خود مشغول میکند.
وقتی انفجارها، سقف یونیتهای اول و سوم نیروگاه را از بین بردند، مواد رادیواکتیو، خاک اطراف داییچی را آلوده کرد. محیطهای اطراف که زمانی با درختها پوشیده شده بودند، بهطور کامل پاکسازی و سنگفرش شدند تا آب باران، به خاک آلوده و سپس اقیانوس وارد نشود. بههرحال تپکو میگوید امروز افراد میتوانند تنها با پوشیدن لباسهای عادی محافط، در ۹۶ درصد از ساحل آن منطقه قدم بزنند. راجر در پایان مقالهی خود میگوید:
وقتی روی زمین افراد قدم میزنیم، ردیفی از درختها با شکوفههای گیلاس میبینم. مترجمم میگوید: این قدرت طبیعت است.
.: Weblog Themes By Pichak :.