چشمها به صورت كامل مانند يك توپ پينگپنگ هستند كه تنها بخشي از آنها از منظر بيروني كالبد، قابل رويت است. چشمها از قطعات بسيار ظريفي تشكيل شده و به همين دليل، بدن براي حفاظت از آنها ابزارهاي مختلفي دارد. به اين ترتيب كه چشم در كاسه چشم و كاسه چشم در جمجمه نشسته است كه آن هم يك سپر استخواني مستحكم براي اين اندام حساس به شمار ميرود.علاوه بر آن با هر بار پلك زدن، لايهاي از موكوس، روغن و اشك، قرنيه را ميپوشاند. اشكها پس از مرطوب كردن و شستوشوي چشمها، جريان را به كانالهايي در پلكها هدايت ميكند. اين كانالها اشكها را تخليه ميكند و به كيسه اشكي ميفرستد و اشكها در نهايت از طريق يك مجرا به بيني منتقل ميشود.
چشم چطور ميبيند؟
چشمها براي ديدن، مجبور به حركت هستند. شش عضله خارجي كه كره چشم را احاطه كرده است، مانند نخهاي خيمه شب بازي عمل ميكند و آنها چشمها را به صورت هماهنگ در جهات مختلف حركت ميدهد.اما اصليترين عنصري كه چشم ما براي ديدن به آن نياز دارد، نور است. نور تصوير اشيا را در چشم مينشاند. اولين چيزي كه نور هنگام ورود به چشم آن را لمس ميكند، لايه نازكي از اشك است. پشت اين لايه مرطوب، قرنيه چشم قرار دارد. اين پوشش شفاف به تمركز نور كمك ميكند.نور پس از عبور از اين لايه كه زلاليه نام دارد، وارد مردمك ميشود. باز شدن مردمك با عنبيه يا همان بخش رنگي چشم صورت ميگيرد و ميزان اين بازشدگي به ميزان ورود نور بستگي دارد. نور پس از آن به عدسي چشم ميتابد كه عملكرد آن مانند لنز دوربين است. عدسي، پرتوهاي تابيده به شبكيه را متمركز ميكند. ضخامت عدسي با توجه به دور يا نزديك بودن اشيا، تغيير ميكند.
در مرحله بعد نور وارد كره چشم ميشود كه مملو از مايعي ژل مانند به نام زجاجيه است. نور در نهايت به پردهاي به نام شبكيه ميتابد كه در قسمت انتهايي كره چشم واقع شده است. شبكيه مانند صفحه فيلم خام دوربين فيلمبرداري يا فيلم دوربين عكاسي است. پرتوهاي نوري پس از برخورد با پرده شبكيه در قالب پيامهايي عصبي به مغز منتقل و در آنجا تفسير ميشود.
بر خلاف يك صفحه نمايش فيلم، شبكيه داراي نيروهاي كاري متفاوتي است:
- رگهاي خوني: عروق خوني در شبكيه، مواد مغذي را به سلولهاي عصبي ميرساند.
- ماكولا: نقطهاي در مركز شبكيه چشم است. در اين بخش عصبهاي حساسي وجود دارد كه نور را به صورت تخصصيتر از قسمتهاي ديگر شبكيه، تجزيه و تحليل ميكند.
- گيرنده: در شبكيه دو نوع گيرنده وجود دارد. گيرندههاي ميلهاي يا استوانهاي و مخروطي. اين اعصاب تخصصي نور را به سيگنالهاي الكترو شيميايي تبديل ميكند.
- اپيتليوم رنگدانه شبكيه: در قسمت زيرين گيرندهها لايهاي از يك بافت تاريك وجود دارد كه اپيتليوم رنگدانه شبكيه نام دارد. اين سلولهاي مهم شدت نور را كم ميكند تا سيگنالها واضحتر به نمايش دربيايد.
- كوروئيد: يك لايه نهفته در پشت شبكيه چشم است و از رگهاي خوني بسيار ريزي تشكيل شده است. اين لايه، شبكيه و اپيتليوم رنگدانه شبكيه را تغذيه ميكند.
- صلبيه: ديوارهاي سخت، فيبري و سفيد است كه از پشت كره چشم تا قرنيه ادامه دارد و وظيفه آن محافظت از ساختارهاي ظريف داخل چشم است.
سيگنالهاي فرستاده شده از گيرندههاي چشم، در طول رشتههاي عصبي چشم حركت ميكند و به يك بسته نرمافزاري عصبي كه در پشت چشم قرار دارد، ميرسد. اين پيامهاي عصبي سپس براي تجزيه و تحليل به مركز بينايي در پشت مغز فرستاده ميشود.
.: Weblog Themes By Pichak :.