آيا تاكنون در خيابان مرد يا زني را ديدهايد كه زير لب با خودش پچپچ كند، ژستهاي عجيب و غريب بگيرد و طوري رفتار كند كه انگار كسي با او صحبت ميكند و همراه اوست؟شايد از خودتان پرسيده باشيد او چه مشکلي دارد. گرچه اينگونه رفتارها ميتواند با چند اختلال مرتبط باشد، ولي در خيلي از موارد، نشانههاي نوعي اختلال روانپريشي به نام اسكيزوفرني است كه بيشتر از يك درصد جمعيت بزرگسال جهان را مبتلا ميكند.اسكيزوفرنيا يا شيزوفرنيا، دشوارترين اختلال رواني است كه شامل فروپاشي و تجزيه در توانايي تفكر منطقي يا توانايي تميز واقعيت از خيال است. حتي در يك گفتوگوي عادي نيز ديگران تشخيص ميدهند بيمار اسكيزوفرنيايي مشكل دارد. امكان دارد گفتوگوهاي آنها پراكنده و بيسر و ته بوده و بسختي بتوان از آن سر درآورد. بيمار بسرعت از يك موضوع به موضوع ديگر ميپرد (پديدهاي كه به آن واپاشي تداعيها گفته ميشود). ممكن است بيمار توهم داشته باشد؛ يعني، تجارب ادراكي مثل شنيدن صداهايي كه ديگران نميشنوند. اين شخص ممكن است هذيان داشته باشد، يعني باورهاي كاملا نادرست مثل اين اعتقاد كه مرده است يا اين كه فرد مهمي در جهان (مثلا امپراتور جهان) است يا ديگران بر ضد او توطئه ميكنند. ممكن است تصور كنند ديگران ميتوانند افكار او را بخوانند يا افكار او را هدايت كنند. امكان دارد واكنشهاي عاطفي ناهمخوان مثل گريه هنگام شنيدن خبرهاي خوب يا خنديدن هنگام روبهروشدن با خبرهاي بد از خود نشان دهد يا اين كه به هيچوجه از خود عواطف نشان ندهد.استدلال در اغلب اوقات عجيب و غريب است؛ مثلا «آن مرد روي يك صندلي زردرنگ نشسته است، پس او بايد آدم بزدل و ترسويي باشد»؛ در بسياري از موارد، بيماران اسكيزوفرنيايي از لحاظ اجتماعي گوشهگير هستند و دوست دارند از ديگران دوري كنند. نشانههاي اين بيماري غالبا عجيب بوده و باعث ناراحتي افرادي ميشوند كه اطراف او زندگي ميكنند.براي آن كه اسكيزوفرنيا تشخيص داده شود، بيمار بايد دستكم يكي از نشانههاي فوق را به مدت حداقل شش ماه داشته باشد و در يك حوزه اصلي زندگي مثل حفظ شغل، ارتباط با ديگران يا انجام كارهاي روزانه مثل لباسپوشيدن دچار مشكل شود. در اينجا سه نوع اصلي اين بيماري توصيف ميشود؛ اسكيزوفرنياي در هم ريخته؛ ويژگي اسكيزوفرنياي در هم ريخته عبارت است از رفتار در هم ريخته و غالبا ابلهانه و گفتار گسسته. اين نوع از اسكيزوفرنيا شديدترين نوع به شمار ميآيد. خوشبختانه اين نوع نادر است و فقط 5 درصد از تمام بيماران اسكيزوفرنيايي را تشكيل ميدهد.اسكيزوفرنياي كاتاتونيك: اين نوع اسكيزوفرني كه غالبا كاتاتوني ناميده ميشود، به دو شكل يافت ميشود. در يك نوع، شخص بيحركت بوده و گاه ساعتها در يك وضع باقي ميماند. چنين به نظر ميرسد كه بيمار از تمام اتفاقاتي كه اطرافش ميگذرد، بياطلاع است. هرچند بعدها ميتواند درباره رويدادهايي كه طي اين دوره اتفاق افتاده است، صحبت كند. نوع ديگر اين اختلال به صورت فعاليت شديد و بيقرار است.اسكيزوفرنياي پارانوييد: ويژگي اين نوع اسكيزوفرني عبارت است از سوءظن و هذيان گزند و آسيب. بيمار گمگشتگي قابل ملاحظهاي داشته و در گفتوگوهاي خود از يك موضوع به موضوع ديگر ميپرد.
درمان
درمان اين اختلال بر اساس دارودرماني است و درمانهاي روانشناختي نيز همراه با تجويز دارو توصيه ميشود. نمونههاي جديد داروهاي ضدروانپريشي به اين افراد كمك ميكند تا زندگي رضايتبخشي داشته باشند. آنها در كاهش عدم تعادل زيستشيميايي ـ كه عامل بروز اختلال هستند ـ و نيز كاهش احتمال عود اين اختلال اثر دارند. در هر صورت داروهاي ضدروانپريشي مثل تمام داروها بايد صرفا تحت نظر يك روانپزشك مجرب مصرف شوند. اين داروها عمدتا دو نوع هستند.
الف) داروهاي ضدروانپريشي متداول كه نشانههايي همانند توهمات و هذيانگوييها و آشفتگي فرد را مهار ميكنند.
ب) انواع جديد ـ كه داروهاي نامعمول ضد روانپريشي هم ناميده ميشوند ـ نهتنها اين علائم كه نشانههاي ديگر اين اختلال را نيز درمان ميكنند و اغلب عوارض جانبي كمتري دارند.اثرات جنبي در مورد همه داروهايي از اين دست عموميت دارد و عوارض جانبي خفيف نظير خشكي دهان، تاري ديد، يبوست، خوابآلودگي و سرگيجه گرفته ـ كه معمولا بعد از چند هفته برطرف ميشود ـ تا عوارض جانبي شديد مثل ناتواني در مهار عضلات، گام برداشتن، لرزش اندام بدن و پرش (تيك) عصبي اعضاي صورت، اثرات جنبي اين داروهاست.