در فوریه گذشته بود که استرو تلر (Astro Teller)، مدیر اجرایی آزمایشگاه سری گوگل، Google X، نزد مدیر عامل و رییس بزرگ، لری پیج، رفت تا تاییدیه ای بگیرد برای یک خرید غیر عادی. پیشنهاد او این بود که گوگل Makani Power را بخرد، استارت آپی که توربین های بادی معلق در هوا (نصب شده بر روی هواپیماهای بدون خلبان) می سازد. پرنده هایی که مثل یک کایت با کابل به زمین متصل هستند و بدون صرف انرژی روی هوا موج سواری و برق تولید می کنند. تلر به پیج گفت که این استارت آپ نتایج امیدبخشی داشته و با افتخار اعلام کرد که نمونه های اولیه این توربین معلق، بدون هیچ صدمه ای از تمام تست های اخیر سربلند بیرون آمده اند.
آقای پیج مهر تایید خود را زیر قرارداد خرید شرکت ماکانی پاور زد که چند روز قبل از انتشار این مقاله، به طور عمومی نیز اعلام گردید. رییس یک تقاضا هم داشت که تلر آن را چنین توضیح می دهد: «[لری] گفت ما می توانیم بودجه و افراد لازم را داشته باشیم ولی باید اطمینان حاصل شود که در آینده نزدیک حداقل 5 تا از این توربین های پرنده را سرنگون کنیم!»
مهندسین و دانشمندان این آزمایشگاه سری، به این افتخار می کنند که گوگل ایکس کارخانه سخت افزاری غول جستجوی آنلاین است برای انجام پروژه های بلندپروازانه، از آن قمارهای علمی با احتمال یک در میلیون که نیازمند مقادیر زیادی سرمایه، یک عالمه ایمان به کار، و میل باطنی به شکستن سدهای به ظاهر نشکستنی است. گوگل ایکس خانه ای است که از درب گاراژ آن ماشین های بی نیاز از راننده، و از پنجره اش عینک تخیلی گوگل یعنی گلس، و از دیگر زوایای آن پروژه های غیرمحتمل دیگری خارج شده -و خواهد شد.
حالا ناگفته هایی از گوگل ایکس را به نارنجی آورده ایم، در ادامه مطلب سوار بر اتوبوس تکنولوژی با ما همراه شوید.
بزرگترین پروژه جاه طلبانه سران مانتین ویو، راه اندازی خود گوگل ایکس است. در فرهنگ کاری امریکا، چیزی به نام پروژه Skunkworks وجود دارد. منظور از آن پروژه ای است که توسط یک گروه کوچک و فاقد شاکله سازمانی مشخص، توسعه می یابد؛ افرادی که در ابتدا به تحقیق و پیشبرد پروژه "فقط برای نوآوری خیره کننده" دست می زنند. این عبارت انگلیسی بر گرفته از Skunk Works است که نام مستعار ولی رسمی "برنامه توسعه پیشرفته" شرکت لاکهید مارتین در جنگ جهانی دوم بود. اما برگردیم به آزمایشگاه گوگل.
با تاسیس ایکس، گوگل در واقع کارگاهی ساخت که تعهد و هدف آن ایجاد فناوری هایی است، بیشتر شبیه ابزارهای موجود در سری فیلم های "پیشتازان فضا"، و نه محصولاتی با دید کوتاه مدت که تقاضای سهامداران گوگل مبنی بر کسب سود بیشتر را جامه عمل بپوشانند. ریچارد دووال یکی از افرادی که به "ارزیابی سریع طرح ها" در این آزمایشگاه مشغول است، می گوید: «گوگل ایکس به طور کاملا آگاهانه به چیزهایی می پردازد که گوگل در ذهن عقلایی اش برای آنها جایگاهی قایل نیست. گوگل ایکس، سکوی پرتاب موشک را خیلی دورتر از کارخانه تولید خرده-ریزها ساخته، بنابراین وقتی موشک پرتاب شد، این امیدواری هست که در کسب و کار اصلی شرکت خللی وارد نشود.»
گوگل از زمان برپایی ایکس در سال 2010 آن را کاملا از دید عموم پنهان نگاه داشته. اما در یک ماه گذشته بیزینس ویک (زیر مجموعه بلومبرگ) توانسته با تعدادی از مدیران و رهبران پروژه ها در ایکس صحبت کند، کسانی که منابع بی انتهایی در اختیار -و قید و بندهای اندکی- دارند و همین باعث می شود تلاش های شان مثل کوشش های تحقیقاتی گذشته شرکت، در نطفه خفه نشود. تلر می گوید: «هر چیزی که مشکلی بزرگ برای بشریت است می تواند [در ایکس] مورد تحقیق قرار گیرد تا ببینیم راهی برای حل کردنش می توان یافت یا خیر.»
(هر چیزی که مشکلی بزرگ برای بشریت است می تواند مورد تحقیق قرار گیرد.)
گوگل ایکس می خواهد وارث و جانشین آزمایشگاه های تحقیقاتی کلاسیک باشد، جاهایی مثل پروژه منهتن که اولین بمب اتم را ساخت، یا بلچلی پارک که در آن کدشکنان بریتانیایی توانستند کدهای آلمان ها را رمز گشایی کنند، یا آزمایشگاه های بل متعلق به AT&T و یا زیراکس پارک؛ همه اینها مترادف پیشرفت ها و گشایش های عظیم (از جمله ترانزیستور و کامپیوتر شخصی) هستند و البته یادگار ناتوانی شرکت ها در درآمدزایی و سرمایه سازی با استفاده از آنها.
مواردی که در بالا آمد، مربوط به قرن میلادی گذشته بود. اما بودجه ناسا از سال 1990 تاکنون 11 درصد کاهش یافته. شرکت های خصوصی نیز در زمینه تحقیقات بنیادین پا را عقب کشیده و ترجیح می دهند نوآوری های حاضر-و-آماده استارت آپ ها را خریداری کنند. جان سیلی براون (John Seely Brown) مدیر اسبق زیراکس پارک می گوید: «من بدبین هستم. شوک آور است که چه حجم بزرگی از تحقیقات، دیگر انجام نمی شود. ما هیچ فهمی از اینکه چین چقدر سریع دارد نزدیک می شود نداریم. من فکر می کنم ما [امریکایی ها] ملتی بسیار از خود راضی شده ایم.»
گوگل ایکس یک جفت ساختمان دو طبقه آجر قرمز در حدود 800 متری مقر اصلی گوگل را به خود اختصاص داده. در جلوی ساختمان ها یک فواره آب می جوشد و ردیف هایی از دوچرخه های متعلق به شرکت دیده می شود که کارمندان برای پیمودن فاصله تا مقر اصلی، از شان استفاده می کنند. در داخل یکی از دو ساختمان، شیشه های مات، پنجره اتاق های کنفرانس را پوشانده. یک ماشین مسابقه ای که مجهز به سیستم راننده هوشمند است هم در داخل لابی پارک شده. البته این خودرو حرکت نمی کند؛ آن را به عنوان دروغ آوریل آنجا قرار داده اند!
بعضی از تخته سفید های تالار ورودی با تصاویری از رویای چند نسل نِرد ها پر شده: یعنی آسانسورهای فضایی. بسیاری از رسانه ها پیش بینی کرده اند که گوگل ایکس در حال کار بر روی چنین اختراعی است، سازه ای شامل کابل های عظیم که زمین را به پلتفرم فضایی موجود در مدار متصل می کند. بدانید که گوگل ایکس روی این پروژه کار نکرده، ولی کارمندان این ایده را به آغوش می کشند، کاری که باعث می شود همه ما در حال حدس زدن باقی بمانیم!
نشستن در صندلی عقب خودروی بدون راننده گوگل آزمونی است برای اعتماد به نفس و آرامش آدم. یک لکسوس RX450h با سیستم لیزری تشخیص محیط پیرامون -به قیمت 65 هزار دلار- که بر روی سقف نصب شده. خودرو با سرعت 88 کیلومتر بر ساعت در آزادراه پر رفت و آمد 101 دره سیلیکون در حرکت است که اتوبوس بزرگی سبقت می گیرد؛ گویا اتوبوس دو طبقه گوگل است که کارمندان را در خود جای داده. در حالی که خودرو از مسیر کنار می رود، کریس اورمسون (Chris Urmson)، رییس پروژه خودروی بدون راننده گوگل، آسوده روی صندلی نشسته است.
او که استاد پژوهشی اسبق در دانشگاه کارنگی ملون بوده، دستش را نه روی فرمان که روی پاهای اش گذاشته و می گوید: «گوگل با اعتقاد راسخش، به ما امکان انجام کارهایی را می دهد که در دانشگاه ها ممکن نیستند.» موسسین گوگل، لری پیج و سرگی برین، «این اعتقاد را دارند که پیشرفت های معمولی اصلا خوب نیست. معیار موفقیت این است که ما بتوانیم چیزهای مختلف را [برای اولین بار] وارد دنیا کنیم و کارهای متهورانه انجام دهیم.»
(پیشرفت های معمولی اصلا خوب نیست. لری پیج نیز در نطق پایانی گوگل I/O گفت: «ما فقط یک درصد از آنچه را که در توان داریم، انجام داده ایم... واقعاً داریم کند حرکت می کنیم.»)
سال گذشته سرگی برین، کارگردان اصلی پروژه های ویژه گوگل، پیش بینی کرد که خودروهای بدون راننده شرکتش تا 5 سال دیگر به بازار خواهند آمد. اورمسون این خط پایان را "هیجان انگیز" توصیف کرده و هدف زمانی خودش را چنین بیان می کند: «من یک پسر 9 ساله دارم که 7 سال دیگر گواهینامه رانندگی می گیرد، پس باید زودتر از [7 سال] آماده اش کنیم.»
اگر به خاطر خودروهای رباتیک نبود، شاید چیزی به نام گوگل ایکس پدید نمی آمد.ریشه های تاسیس این آزمایشگاه سری به سال 2005 باز می گردد، زمانی که لری پیج برای اولین بار پژوهشگر علوم کامپیوتری آقای سباستین ثرون (Sebastian Thrun) را در مسابقه "چالش بزرگ دارپا" ملاقات کرد، جایی که ثرون داشت تیمی متشکل از دانشجویان فارغ التحصیلی را برای فرستادن خودروی بدون راننده ای تا مسافت 11 کیلومتری در دل صحرای موجاوه، هدایت می کرد. این دو مرد (پیج و ثرون) یک عقیده مشترک داشتند، اینکه هوش مصنوعی و علم رباتیک سر انجام تبدیل به دو دوست واقعی خواهند شد. 2 سال بعد، پیج توانست ثرون و چند دانشجوی او را راضی کند که به پروژه Street View در زیرمجموعه سرویس نقشه گوگل، کمک کنند.
(سباستین ثرون، موسس مشترک گوگل ایکس)
ثرون از کندی پیشرفت کارها در محیط آکادمیک سرخورده شده بود، جایی که اساتید به جای انرژی گرفتن از ساخت محصولات نوآورانه، از انتشار مقالات انگیزه می گرفتند -و لابد اکنون نیز می گیرند. او از اوایل 2009 کار بر روی خودروی بدون راننده را در گوگل شروع کرد. پیج و برین به او یک هدف دادند: ساختن فقط "یک" خودرو که بتواند بدون خطا 1600 کیلومتر در آزادراه های کالیفرنیا و خیابان های مارپیچ داخل شهر، حرکت کند. ثرون و تیمش که متشکل از ده ها مهندس بود، در 15 ماه به این هدف دست یافتند. خودروی آنها با موفقیت توانست در خیابان های پر ماجرای لوس آنجلس و دره سیلیکون، و ناحیه پایین پل سان فرانسیسکو-اوکلند که هیچ گونه پوشش GPS ندارد، حرکت کند.
وقتی پیشرفت از حد انتظارشان فراتر رفت، ثرون، برین و پیج با هم به گفتگو نشستند تا پروژه را تبدیل به یک پژوهشگاه تمام عیار کنند. برای پیج و برین، تاسیس گوگل ایکس یک انفجار ستاره ای بود، توأم با رها سازی علاقه وافر و طولانی مدت شان به تکنولوژی هایی به جز جستجو -که سال گذشته 44 میلیارد دلار درآمد برای شان حاصل کرد- و در عین حال، انگیزه ای دیگر نیز داشتند؛ نگه داشتن اسب تک شاخ و خستگی ناپذیر علم و تکنولوژی، سباستین ثرون، در داخل قلمروی گوگل.
استرو تلر که هم عصر ثرون در دانشگاه کارنگی ملون بود و از صندوق سرمایه گذاری سلبرون کپیتال به گوگل ایکس پیوست، می گوید: «موسسین گوگل عمیقا تحت تاثیر توانایی سباستین برای حفظ وجهه دانشمندی اش در عین به انجام رساندن کارهای عملی بودند. گوگل ایکس تا حدی به عنوان خانه ای برای خودروهای بدون راننده ساخته شده، و در اصل یک دام زیبا برای پابند کردن سیمرغی به نام سباستین ثرون بود.»
ثرون همیشه پژوهشگاه های متعلق به شرکت ها را به عنوان تفریحگاه کارمندان مادام العمری می دانست که بیش از حد جذب اغوای سراب آلود "تحقیقات خالص" شده بودند. او می خواست بر روی نوعی از پژوهش تمرکز کند که حداقل قابل تجاری سازی باشد و به استعدادها امکان بروز و ظهور در حین رشد پروژه ها را بدهد. ثرون می گوید که به طور جدی قصد داشته این گروه جدید را "انستیتو تحقیقاتی گوگل" نامگذاری کند ولی این عنوان دقیقا همان معنایی را به ذهن متبادر می کرده که او به سان میگ-میگ در حال فرار از آن بوده. در عوض، پسوند این زیر مجموعه جدید گوگل، "X" (به معنای ناشناخته) شد و البته قرار بود بعدها این جای خالی پر شود، ولی تاکنون بی تغییر باقی مانده.
سرگی برین در همان ابتدا فرمان داد که این پژوهشگاه جدید بخش بیشتر انرژی خود را روی ساخت سخت افزار متمرکز کند. هیئت مدیره شرکت، تاسیس گوگل ایکس را در ژانویه 2010 اعلام کرد. (گوگل بودجه آزمایشگاه را اعلام نمی کند ولی بودجه تحقیق و توسعه گوگل در سال 2012 برابر با 6.8 میلیارد دلار بود که 79 درصد رشد نسبت به سال 2010 را نشان می داد.)
(بابک پرویز، خالق گوگل گلس)
گوگل گلس دومین پروژه گوگل ایکس بود. پروفسور بابک پرویز، استاد رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه واشینگتن که مشغول تحقیق بر روی کامپیوترهای پوشیدنی بود، با مقاله ای درباره امکان ساخت لنزهای تماس چشمی که قطعات الکترونیکی داخل شان تعبیه شده باشد و امکان انعکاس تصاویر به داخل چشم کاربر را داشته باشند، چشم های برین و پیج را به خود خیره کرد. یکی کردن پروژه خودروی بدون راننده و کامپیوتر پوشیدنی در لابراتوار تازه جوانه زده ثرون، به نظر مناسب می رسید. پس آقای پرویز به گوگل ایکس پیوست. اولین نمونه گوگل گلس، در اصل یک نمایشگر 4.5 کیلوگرمی سوار شونده بر روی سر بود که چندین کابل از آن خارج و به جعبه ای آویزان از کمربند، متصل می شد.
اما جدیدترین نسل گلس وزنی تقریبا معادل عینک های معمولی دارد و به طور قابل ملاحظه ای ظریف است. دستگاه، که اکنون با قیمت 1500 دلار و فقط برای توسعه دهندگان در دسترس است، یک پیکو پروژکتور با تصویری معادل یک نمایشگر HD را بالا چشم راست معلق می کند و قادر به ضبط و ثبت ویدیو و عکس، و نشان دادن ایمیل ها است و البته می تواند صاحبش را در معرض تمسخر دیگران هم قرار دهد. منتقدین درباره مسخره بودن استفاده از آن طومارها نوشته اند و جدی تر از این، امکان بالقوه جاسوسی از مردم است. اما بابک پرویز می خواهد که دنیا گلس را با آن مفادی در نظر آورد که گوگل ایکس می خواهد: «وسیله ای با این هدف که دسترسی به آگاهی ها را آنقدر سریع و بی نقص کند که "به لحاظ بنیادی معنی دانستن چیزها را دگرگون سازد."»
استرو تلر گلس را با اولین کامپیوتر شخصی اپل مقایسه کرده و می گوید: «نظر ما این است که هر خانواده جدیدی از محصولات و هر مجموعه جدیدی از سوالات، دارای ارزش ذاتی اند. درست همان طور که Apple II این پرسش را مطرح کرد که "آیا اگر یک حسابدار یا متخصص نباشید، باز هم می خواهید کامپیوتری در خانه داشته باشید؟" گوگل هم سوالی مشابه را می پرسد، و من امیدوارم در آخر، همین گونه درباره ما قضاوت شود.»
با وجود جوان بودن، گوگل ایکس از حالا سنت های خودش را دارد. وقتی یک پروژه رشد کرده و بزرگتر از حوزه عمل آزمایشگاه ایکس می شود یا بر عکس در رسیدن به موفقیت شکست می خورد، محققین یک جشن فارغ التحصیلی برگزار می کنند، و در آخر دیپلم ها و کلاه های مخصوص فارغ التحصیلان با نشان X به افراد شاغل در آن پروژه داده می شود، چیزی به عنوان هدیه خداحافظی با آنها. سال گذشته تیمی که ساخت یک شبکه عصبی را به اتمام رسانده بود، فارغ التحصیل شد. این شبکه هوشمند یا مغز مصنوعی، بر روی هزاران کامپیوتر گوگل اجرا می شود و قادر به خودآموزی از طریق جستجوی وب است.
خود سباستین ثرون هم در سال 2012 از دانشگاه گوگل ایکس فارغ التحصیل شد. او گروه را برای تاسیس استارت آپی به نام Udacity ترک کرد که هدف آن ارائه دروس دوره کالج به صورت آنلاین است. ثرون می گوید که تمرکز یوداسیتی «بیشتر بر روی یک مشکل مردمی است نه یک مشکل تکنولوژیک، و از این جهت مناسب هدف گوگل ایکس نیست.» در حالی که او هنوز نقش مشاور را در گوگل ایکس دارد، تلر به عنوان مدیر اجرایی، وظایف را بر عهده گرفته و به طور مستقیم به برین گزارش می دهد.
(استرو تلر، مدیر پروژه های بلندپروازانه.)
در روزهای ابتدایی، این فراست ثرون و علایق برین و پیج بود که ایکس را جلو می برد. اما در اصل تلر بود که ماموریت گوگل ایکس را در گفتگویی با پیج، بند به بند مشخص کرد. تلر می خواست تعریف روشن تری از هدف ایکس به دست بیاورد، پس از پیج پرسید که آیا آنجا یک مرکز پژوهشی است؟ نه، پیج گفت این تعریف خیلی حوصله-سر-بر است. آیا ایکس یک ماشین جوجه کشی برای شرکت های جدید در زیرمجموعه گوگل بود؟ نه!
سرانجام تلر پرسید: «آیا ما هدف هایی مثل پروژه سفر به ماه داریم؟» پیج جواب داد: «بله، خودش است.»
تلر با چهره ای رک می گوید: «ما برای تبدیل دنیا به جایی بهتر، به اندازه یک حمله قلبی (!) جدی هستیم.» او گوگل ایکس را با کارخانه شکلات سازی ویلی وانکا مقایسه می کند، یک کارگاه جادویی برای مخفی شدن از چشم های قضاوت گر بیرونی. او به تازگی برچسب های سبز و زردی را چاپ کرده که روی آنها نوشته شده " اومپا لومپا ها (شخصیت هایی در کارخانه شکلات سازی ویلی وانکا) را نجات دهید" که در آزمایشگاه خیلی پرطرفدار شده.
نام اصلی تلر "اریک" است ولی او را "استرو" صدا می کنند که مربوط به لقبی است که دوستانش در تیم فوتبال دبیرستان و به خاطر مدل موی جوجه-تیغی-وارش که شبیه یک نوع چمن مصنوعی به نام AstroTurf بوده، به او داده اند. حالا در 42 سالگی، او موهای اش را دُم اسبی می بندد و ریش بُزی دارد. غیر از اینها یک شجرنامه فوق العاده چشمگیر هم در جیبش است.
پدربزرگ مادری اش، ژرارد دبرو، یک اقتصاددان برنده جایزه نوبل بود؛ پدربزرگ پدری اش، ادوارد تلر، فیزیک دان مشهور و جنجالی بود که بر روی پروژه منهتن کار کرده و "پدر بمب اتم" لقب گرفته بود (و البته مدلی بود برای کاراکتر دکتر استرنج لاو). استرو به ادوارد که در سال 2003 درگذشت، نزدیک بود. ادوارد زمانی که به خاطر شهادتش بر علیه جی. رابرت اوپنهایمر در یک استماع امنیتی، از انجمن علمی امریکا بیرون شد دچار مشکلاتی گردید و استرو از این اتفاق چنین یاد می کند: «یک یادآوری برای اطمینان از انجام کاری که دوستش دارم.» پدربزرگش در بیشتر عمر خود، یک سیاستمدار دانشمند و بر پا کننده سازمان ها بود زیرا اعتقاد داشت که اینها برای دمکراسی و انسانیت، الزامی هستند. ولی او در اصل، آرزو داشت که بتواند به گوشه ای پناه ببرد و کار علمی اش را انجام دهد.
تلر طرز فکر خود مبنی بر اینکه هیچ محدودیت آشکاری وجود ندارد را تبدیل به برجسته ترین خروجی گوگل ایکس کرده. مارس گذشته وقتی در کنفرانس تعاملی جنوب از طریق جنوب غربی در آوستین تگزاس سخنرانی می کرد، به مخاطبین خود گفت: «دنیا توسط آی کیو محدود نشده. محدودیت های ما میزان شجاعت و خلاقیت هستند.»
(مگان اسمیت، نایب رییس گوگل ایکس و موسس Solve for X.)
تلر سال گذشته همراه با مدیر قدیمی گوگل، مگان اسمیت، کنفرانس سالانه Solve for X را که حضور در آن فقط با دعوت قبلی ممکن است، پایه گذاری کرد. یک گردهمایی دو و نیم روزه برای حدود 100 متفکر بزرگ. در گردهمایی اخیر که فوریه برگزار شد، حضار در کوردواله، یک پاتوق گلف در جنوب سن خوزه، حضور یافتند. سخنرانان در باره موضوعاتی نظیر ربات های بسط پذیر، آزمایش های چشمی برای تشخیص زودهنگام احتمال بروز آلزایمر، و رآکتورهای جوش هسته ای صحبت کردند. چارلز چیس، یکی از مدیران ارشد اجرایی در "برنامه توسعه پیشرفته" لاکهید مارتین، یعنی Skunk Works (که در ابتدای مقاله بحثش شد)، می گوید: «تنها یک تضمین قطعی در دنیا وجود دارد، و آن اینکه اگر تلاشی نکنیم، هیچ چیزی قرار نیست به وقوع بپیوندد.» او سخنرانی در مورد رآکتورها را انجام داده بود.
(چرند بودن یک ایده، مانعی در راه اندیشیدن به آن نیست.)
تلر وقتی در حال بشارت دادن برای گوگل ایکس نیست، بیشتر وقتش را بر روی بررسی ایده های جدید برای آزمایشگاه سری اش صرف می کند. چرند بودن یک ایده، مانعی در راه اندیشیدن به آن نیست. تلر و همکارانش می گویند که به مقوله هایی نظیر دور نَوَردی وشناور سازی (بی وزنی) روی زمین هم فکر کرده اند. مورد اول از پژوهش های بعدی کنار گذاشته شد زیرا به گفته پیکاسو هر چیزی که بخواهد طی الارض کند قبل از اینکه بتواند در جای دیگری از نو به هم بپیوندد، باید ابتدا کاملا نابود شود!؟!
اما این تنها پروژه تخیلی نیست، بعضی پروژه های واقعی در گوگل ایکس نیز تقریبا به همین عجیب و غریبی هستند. نمونه اش توربین بادی معلق در هوای شرکت Makani Power که Wing 7 نام دارد و یک سازه 8 متری است با 4 موتور تولید الکتریسیته. این موتورها در ارتفاع 240 تا 610 متری می چرخند و از طریق یک کابل سبک، انرژی را به مقری روی زمین می فرستند. دیمون واندر لیند (Damon Vander Lind)، مهندس ارشد این استارت آپ می گوید: «اگر موفق شویم، این امکان را خواهیم یافت که از شر بخش بزرگی از سوخت های فسیلی راحت شویم.» واندر لیند اشاره می کند که شاید این پروژه در آخر نتیجه ندهد ولی «اگر از فرصت استفاده نکنید، و یک دهه از عمرتان را صرف انجامش نکنید، هیچ پیشرفتی هم حاصل نمی شود.»
بعد نوبت می رسد به پروژه سری گوگل ایکس برای ارائه دسترسی به اینترنت به بخش های توسعه نیافته دنیا (مطلب امروز صبح نارنجی در همین باره.) یک دهه قبل، دیوید گریس، یک پژوهشگر ارشد در دانشگاه یورک، هدایت پروژه ای برای نصب انتقال دهنده های پهنای باند بر روی بالن هایی در ارتفاع بالا را با پشتیبانی چند کشور و اتحادیه اروپایی آغاز کرد که به آن کنسرسیوم کاپانینا گفته می شود. اما این ایده هرگز به ورای مرحله تجربی نرفت. گریس از شنیده های خود می گوید و اینکه گویا گوگل دارد بر روی چنین فناوری ای کار می کند.
ماه گذشته، رییس هیئت مدیره گوگل، اریک اشمیت، یک اظهار عقیده جالب داشت مبنی بر اینکه «تا پایان دهه جاری، تمام افراد روی زمین به اینترنت دسترسی خواهند داشت.» منتقدین بلافاصله گفتند که هنوز 60 درصد دنیا آنلاین نیست و بسیاری از کشورها حتی زیرساخت های ارتباطی قابل اتکایی نیز ندارند. استرو تلر درباره چنین پروژه ای نه حرف می زند و نه آن را تایید یا تکذیب می کند، تنها تصدیق می کند که برقراری ارتباط بین تمام نقاط دنیا می تواند در چشم انداز گوگل ایکس جای داشته باشد. گریس می گوید: «جلو بردن این پروژه نیازمند آن است که تمام گوگل های دنیا دست به دست هم بدهند.»
در حالی که تلر عملیات های روزانه را در گوگل ایکس به پیش می برد، مسئول بالادستی مستقیمش سرگی برین است. تلر می گوید: «سرگی "بروس وین" (بتمن) است، من هم "لوشس فاکس" (دانشمند و دوست بتمن) هستم.» همکاران می گویند از سال 2011 که پیج مدیر عامل شرکت شد، برین بیشتر وقتش را وقف جزئیات تکنیکی پروژه های مختلف در گوگل ایکس می کند. با وجود اینکه او درخواست های مکرر مصاحبه برای تهیه این مقاله را رد کرده بود، ولی روزی در مقر گوگل (مانتین ویو) تصادفا با خبرنگار بیزینس ویک و دو سخنگوی گوگل برخورد کرد و ناهار را در فضای باز با آنها خورد و اینگونه بود که بی اختیار وارد بحث شد: «فکر می کنم از این به بعد بیشتر وقتم را روی خودروی بدون راننده صرف کنم.» این مقدمه صحبتش است. از او درباره گوگلس گلس پرسیده می شود، پروژه ای که با پشتیبانی برین جلو رفته، و همه عکس حضور برین با گلس در مترو را دیده ایم، برین به دستگاه که روی بینی اش جا خوش کرده اشاره ای می کند و می گوید: «می دانید، این دستگاه دیگر کامل است.»
(شمایی از گوگل ایکس، برین پشت سر ربات.)
پس حالا برین آماده است تا خودش را وقف تکمیل خودروهای بدون راننده کند. بخشی از جذابیت برین به این بر می گردد که با جملات یکدست و منطقی صحبت می کند و اینها به سنگینی صدای زنگ دارش هستند. ولی هنگامی که شروع به یک تک گویی می کند، قادر به خلق فضایی حیرت انگیز است. خودروهای بدون راننده شاید شبیه یک قمار باشند ولی چنانچه به ساعت هایی از عمر که مردم به نگاه کردن در آینه خودروهای شان و رانندگی اختصاص می دهند بیندیشید، داشتن خودروهایی که بتوانند به دستور صاحب شان در جایی حاضر شوند نه اینکه در پارکینگ ها به خر و پف مشغول باشند، دنیا را به جایی متفاوت بدل خواهد کرد.
حتی دیگر صاحب خودرو بودن هم غیرضروری می شود، زیرا خودروی شما (که می تواند با همسایگان به اشتراک گذاشته شود) شبیه یک تاکسی خواهد بود که در زمان نیاز، سر و کله اش پیدا می شود. با کمک آن، افراد سالخورده یا نابینا می توانند ارتباط عمیق تری با جامعه پیدا کنند. مرگ و میر جاده ای از بین می رود. همه می توانند ساعت های هدر رونده برای رانندگی را باز پس گیرند و به مطالعه، کار، صحبت با دیگران یا جستجوی اینترنت اختصاص دهند. اگر این درخت ثمر دهد، اگری بزرگ و جذاب، آنگاه برین می تواند جزو معدود نوآورانی باشد که دنیا را دو بار تغییر داده اند.
حضور برین در آزمایشگاه ایکس، یکی از بزرگترین دارایی های گوگل است. دِوال که به تلر کمک می کند تا پروژه های جدید احتمالی را بررسی کند، می گوید: «شاید در دیگر شرکت ها، این قابل تصور باشد که یک نایب رییس ارشد با تحمل فشاری اجتناب ناپذیر، آن را به محققان منتقل کند تا بروند بیرون و یک جای دیگر را آتش بزنند (کنایه از اینکه کار چشمگیری کنند)، ولی در اینجا حضور مستقیم سرگی یکی از راه های پشتیبانی کردن از گروه است.» در نتیجه، گوگل ایکس هم از نظر جاه طلبی و هم از نظر جمع آوری حجم عظیمی از توانایی های فنی، مدام دارد رشد می کند.
ماری لو جپسن (Mary Lou Jepsen)، استاد اسبق انستیتو تکنولوژی ماساچوست، سال گذشته به عنوان رییس بخش نمایشگر به گوگل ایکس پیوست، جایی که احتمالا بر روی توسعه پنل های نمایشی برای دستگاه های آینده گوگل نظیر گلس، یا نمایشگرهای پوشیدنی کار خواهد کرد. اندرو کنراد (Andrew Conrad)، که سابقا پژوهشگر ارشد در LabCorp، شرکت فعال در زمینه آزمایش های خونی بوده نیز به ایکس آمده تا بر روی پروژه ای اعلام نشده کار کند. جف هابر (Jeff Huber)، یکی از مدیران قدیمی گوگل نیز که در این چند وقت بخش های نقشه و تجارت گوگل را هدایت می کرد، به آزمایشگاه ایکس ملحق شده ولی زمینه کاری اش هنوز مبهم است.
گسترش گوگل ایکس کافی است تا برخی از سرمایه گذاران گوگل دچار خصومت ورزی شوند. برایان وایزر، تحلیلگری از گروه پیووتال ریسرچ، گوگل ایکس را یک "عنصر مثبت بی خطر" برای سهامداران می داند ولی متعجب است که چرا گوگل، به اعطای لیسانس گوگل گلس اقدام نکرده. وی می گوید: «وقتی به ساختن کسب و کارهایی که به طور نامطمئن پا را از حد خود فراتر گذاشته اند و احتمالا پول سوز هستند می رسیم، آنگاه زمان نگرانی فرا می رسد.»
اما سایر سرمایه گذاران زمانی را به یاد می آورند که کنجکاوی های بی پایان موسسین گوگل آنها را به موفقیت در کسب و کارهایی نایل آورد که از ابتدا فاقد جذابیت به نظر می رسیدند. برای مثال اندروید که توانسته در فصل اول 2013 تقریبا 75% تلفن های هوشمند فروخته شده را به نام خود ثبت کند (به نقل از IDC). یکی از تحلیل گران موسسه thrivent می گوید: «این فرهنگ آنها است که قادرشان کرده در مراحل گذار دچار لجاجت و سرسختی نشوند.»
استرو تلر می خواهد گوگل ایکس نه فقط با دستاوردهای مالی بلکه با پیشرفت های اش در زمینه انرژی پاک، رساندن اینترنت به کل دنیا یا سایر پروژه ها شناخته شود و می گوید: «ایکس هنوز در دوران نوجوانی ست، هنوز داریم دنبال راه های به انجام رساندن کارها می گردیم، مثلا اینکه چطور یک پروژه را کنار بگذاریم یا کار روی دیگری را در زمان رفتن به یک مرحله بالاتر، شدت ببخشیم.»
فعلا، گوگل ایکس می خواهد سالی 2 یا 3 پروژه بلندپروازانه را شروع کند: «اگر مشکل بزرگی در دنیا هست و ما می توانیم خودمان را قانع کنیم که برای رفع آن در دوره ای طولانی و بی حساب، تلاشی داشته باشیم، پس دیگر نیازی به نقشه تجاری نداریم.» تلر در انتها می گوید: «ما باید بر روی این تمرکز کنیم که دنیا را به جایی بهتر برای زندگی بدل کنیم، و وقتی چنین کردیم، پول خودش می آید و ما را پیدا می کند.»
(آموزنده ترین بخش این مقاله به نظر شما چه بود و چرا؟)
.: Weblog Themes By Pichak :.