پرونده روز پنجم محرم 1435 برابر 18 آبان 1392 در پنج بخش زیر تقدیم کاربران اندیشه ورز و خردمدار خبرآنلاین شده است. این مجموعه تلاشی است برای گسترش اندیشه و معرفت حسینی و حرکت در جهت عقلانیت و درک عبرت های عاشورا که امیدواریم مورد توجه تان قرار بگیرد.
آیت الله جوادی آملی/ چرا امام حسین(ع) از قدرت ماوراء الطبیعه در کربلا استفاده نکرد؟
آیا حضرت سید الشهداء هنگام مواجهه با دشمن، نمیتوانستند با تصرف تکوینی، دشمن خود را نابود کنند؟ چرا از آن قدرت خود استفاده نکردند و با فریاد «هل من ناصر ینصرنی» از مردم یاری میخواستند؟ آیتالله جوادیآملی در پاسخ به این شبهه مطرح شده درباره قیام عاشورا دلایلی را عنوان می کند.
آیت الله جوادی آملی برای پاسخ سه علت را بیان کرده و در علت اول عنوان می کند: « بیتردید، ائمه اطهار(علیهمالسلام) که واسطه فیض الهی هستند، قدرت تصرف در تکوین و نابود کردن دشمن را با یک اراده دارا بودند؛ لیکن چنین قدرتی تکلیفآور نیست؛ یعنی پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) برای تبلیغ دین، پیشبرد اهداف دینی، دفاع از خویشتن و... از چنین قدرتی استفاده نمیکنند.
سرش آن است که دنیا نشئه تکلیف است و بر مدار علم عادی و تکلیف معمولی اداره میشود. اگر خداوند میخواست، خود از دشمنانش انتقام میگرفت، لیکن اراده کرد تا برخی از مردم را با برخی دیگر بیازماید. از اینرو ائمه(علیهمالسلام) نیز مانند دیگران، مکلف هستند برای تبلیغ و پیشرفت دین، با استفاده از اسباب و عوامل عادی تلاش کنند. اگر بنا باشد آنان برای پیشبرد اهدافشان از قدرت غیر عادی استفاده کنند و دشمنان خود را با یک اراده از بین ببرند ، اساس تکلیف از هم میپاشد؛ زیرا نه خودشان امتحان خواهند شد و نه هواداران صادق آنها.»
دو علت دیگر و پاسخ کامل آیت الله جوادی آملی را اینجا بخوانید.
آیت الله حسین مظاهری/ نگذارید به خاطر برخی رفتارها در عزاداری به شیعه توهین شود!
آیت الله حسین مظاهری در جلسه درس اخلاق خود به مناسبت ورود به ماه محرم تذکراتی را درباره شیوه عزاداری برای امام حسین(ع) یادآوری کرده است.
آیت الله مظاهری درباره لزوم برگزاری عزاداری به شیوه سنتی و پرهیز از افراط و تفریط می گوید: «مطلبی که نیاز به توجه جدی، به خصوص از سوی روحانیت و جوانان دارد، این است که باید در عزاداری سوژه و بهانه به دست معاندان تشیع ندهند. عزاداری باید به روش سنتی که ائمه طاهرین«ع» داشتند و در زمان ما مراجع و علما و بزرگان دارند، برگزار شود. برگزارکنندگان جلسات باید از افراط و تفریط بپرهیزند و برای رسانههای بیگانه سوژه تهیه نکنند. اصل عزاداری با سخنرانی، ذکر مصیبت، گریه کردن، سینه زدن و آنچه عرف مردم به آن عزاداری میگویند، حتما باید باشد، اما افراط و تندی که همیشه بد بوده و در زمان ما بدتر است، باید نباشد.»
ایشان در ادامه درباره بهانه ندادن دست دشمن توضیح می دهد: «در زمانی که دشمن به دنبال موقعیت و سوژه برای کوبیدن و تمسخر تشیع میگردد، نباید بهانه دست او داد. گاهی دیده میشود در سایتها و خبرگزاریها، بهخاطر رفتار برخی از جوانان در عزاداریها، به شیعه توهین میکنند، لذا باید همگان مواظب باشند در عین اهتمام به عزاداری که رمز بقای تشیع است، از انجام کارهایی که موجب وهن تشیع است، بپرهیزند. در طول تاریخ، زحمات فراوانی کشیده شده تا تشیع به دست ما برسد و ما باید مواظب باشیم با رفتار خود، به تشیع ضربه نزنیم.»
دکتراحمد صدرحاج سیدجوادی / حسین را در سقیفه کشتند نه در عاشورا
مرحوم دکتر احمد صدر حاج سید جوادی در یک سخنرانی درباره عاشورا و بازشناسی پیام امام حسین(ع) مطالبی را عنوان کرده است.
حاج سید جوادی درباره مهجور ماندن پیام عاشورا گفته است: «چگونه است که این پیام شیوا و شنیدنی را نوع مهاتما گاندی با گوش جان می شنود و می گوید: «اگر ملت هند پیام عاشورای حسینی را می شنیدند چنین وضع اسفباری نداشتند.» ولی قشری گرایان و دگراندیشان مسلمان و حتی شیعیان به ظاهر عزادار آن شهیدان بزرگوار برای جاه و حب مقام و جیفه دنیوی این پیام را نشنیده اند، اما در انجام هیچ خشونتی فروگذاری و خودداری نمی کنند. شاید علت عدم اعتقاد عمیق به این درس تاریخی این بوده است که تا کنون از لحاظ روان شناسی و روانکاوی و جامعه شناسی این موضوع مورد بررسی و تحقیق دقیق و زیر ذره بین کارشناسانه به معنای واقعی قرار نگرفته است.»
وی در ادامه با تحلیل جامعه شناسی و روانکاوی دو گروهی که در واقعه عاشورا در مقابل هم قرار داشتند، به صدر اسلام برگشته و از تشکیل شدن چنین دو گروهی در زمان رحلت پیامبر سخن گفته و بعد به این جمله «قتل الحسین بالسقیفه، حسین در سقیفه کشته شد» اشاره کرده و آن را تبیین می کند.
متن کامل این سخنرانی را اینجا بخوانید.
دکتر شهرام پازوکی/اگر گریه بر امام حسین از سر معرفت است پس چرا هیچ تحولی در تو پیدا نمیشود؟
دکتر شهرام پازوکی، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در مقاله ای به تحلیل عرفانی شخصیت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا پرداخته است.
دکتر پازوکی در این مقاله می گوید: «در تاریخ عرفان، چهار شخصیت محوری در میان اولیاء وجود دارد که مورد توجه خاص بودهاند یعنی حضرت علی، امام حسین، امام جعفر صادق و امام رضا علیهم السلام. درباره حضرات امام صادق و امام رضا این توجه به گونهای دیگر است اما در مورد حضرت علی به عنوان مظهر کامل ولایت و ولی بعد از نبی در عرفان بسیار بحث شده است. اما امام حسین به عنوان یکی از اولیای خاص بسیار مورد توجه عرفا بوده است و اگر دقت کنید میبینید که این دو بزرگوار در آداب و رسوم عرفانی حضور داشتهاند. از نظر تاریخی هم میتوان دید که این دو امام در تمام کشورهایی که از طریق تصوف و عرفان مسلمان شدهاند، اهمیت بسیاری دارند. یکی از آثار مهم عرفانی که مقام این دو امام در آن بسیار ویژه است، مثنوی مولوی است. مولانا، در ذکر حضرت علی و امام حسین، دو طریق شهادت را بیان کرده است که در نهایت به یک جا میرسد.»
وی درباره نگاه عرفانی مولانا به این امام حسین (ع) می گوید: «مولانا در مثنوی یک بار به صورت مستقیم به عزای امام حسین میپردازد و در آن جا میخواهد به ما هشدار دهد این عزاداری ظاهری که برای امام حسین میکنید بهتر است برای خودتان باشد، نه برای امام حسین. تسلیت به خودتان باشد و نه تعزیت به امام حسین.
مولانا نمیخواهد بگوید که چرا دارید گریه میکنید، بلکه میخواهد بگوید که این گریه و عزاداری شما از سر بیمعرفتی است. می گوید شما چند قرن است که خوابیده بودید و الآن هم خوابید و هنوز نفهمیدهاید که چه شده است. از نظر مولانا اگر این افراد در زمان امام حسین هم زندگی میکردند، چه بسا جزء اصحاب یزید بودند و بنابراین باید برای خودشان گریه کنند. وقتی باید گریه کرد که بدانیم امام حسین که بود و چه کرد. او خسروی بود که از زندان رهید و دیگران را هم آزاد کرد.
مولانا میگوید اگر این گریه تو واقعا از سر معرفت است پس چرا هیچ تحولی در خودت پیدا نمیشود و چرا خودت تغییر نمیکنی و در خوابی؟ پس بدان که این گریه به دردی نمیخورد. این ابیات را برخی اینگونه تفسیر کردهاند که مولانا ضد امام حسین سخن گفته است در حالی که مولانا در اینجا در واقع بر ضد عزاداران بیمعرفت امام حسین سخن میگوید. بیمعرفتیای که صفت دینداران قشری است اما درباره خود امام حسین و شهیدان کربلا، مولانا چندین جا در غزلیات شمس به مدح سخن گفته است.»
متن کامل این تحلیل عرفانی را اینجا بخوانید.
دکتر علی شریعتی/ ای زن، زنان ملت ما بیش از همیشه به تو محتاج اند
گزیده ای از دل گویه های مرحوم دکتر علی شریعتی در کتاب «نیایش» با امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را در ادامه می خوانید.
«ای حسین!
با تو چه بگویم ؟
و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان میطپی، و میجوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسلها میگذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون میکنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک ، میشکافی و میشکوفایی، و هر نهال تشنهای را به برگ و بار حیات و خرمی مینشانی...
ای زینب
ای زبان علی در کام! با ملت خویش حرف بزن!
ای زن ! ای که مردانگی، در رکاب تو، جوانمردی آموخت، زنان ملت ما اینان که نام تو، آتش و درد بر جانشان میافکند بتو محتاجاند.
بیش از همه وقت... تا در خویش برآشوباند، و تار و پود این پردههای عنکبوت فریب را بدرند، و تا در برابر این طوفان برباد دهندهای که وزیدن آغاز کرده است "ایستادن" را بیاموزند ...
ای زبان علی در کام، ای رسالت حسین بر دوش!
ای که از کربلا میآیی، و پیام شهیدان را، در میان هیاهوی همیشگی قداره بندان و جلادان ، همچنان به گوش تاریخ میرسانی،
زینب! با ما سخن بگو.»
بخش بیشتری از این دل گویه زیبا را اینجا بخوانید.
بولس سلامه/ من مسیحی را حسین به گریه انداخت
بولس سلامه، حقوقدان، شاعر و نویسنده صاحب نام عرب که نزار قبانی بعد از درگذشتش وی را آخرین بازمانده بنیان های مستحکم ادب برشمرد، صاحب «ملحمه الغدیر» و قصیده «عاشورا» و منظومه «علی و الحسین» است و رابطه ای عمیق با سالار شهیدان دارد. فرزندش رشاد سلامه، سیاستمدار لبنانی می گوید: صبحگاهی به سراغ او که سال ها در بستر بیماری افتاده بودم رفتم و دیدم بالش او خیس و نمناک است، گمان کردم ظرف آب را ریخته ولی دیدم ظرف آب در کنارش نیست، سبب را پرسیدم، پاسخ داد: دیشب به فصل شهادت حسین بن علی رسیدم و تا صبح مقتل کربلا را می سرودم. چنین است که می گوید: «انا المسیحی ابکانی الحسین، من مسیحی را حسین به گریه انداخت»
وی در منظومه ای پیرامون حادثه کربلا به سبک حماسه غدیر از آغاز حرکت امام حسین شروع می کند و مراحل مختلف حادثه و مقتل حضرت را به تفصیل شرح می دهد و از کشته شدن حضرت علی اکبر و عبدالله بن حسن تا شهادت قمربنی هاشم و اسارت آل الله مانند یک راوی مقتل و ذاکر مصیبت اهل بیت روایت می کند و در بخشی از این مجموعه می نویسد:
«آنچنان گریستم که بالشم از اشک خیس شد و در قلمم پژواک ناله ها مویه کرد، من مسیحی را حسین به گریه انداخت و قطرات اشک از افق چشمانم تابید و درخشید. هرگز حال آنکه از دور به آتش می نگرد با حال آنکه بر روی هیزم می سوزد یکسان نیست؛ نه فرزدق زین العابدین چون من گفته: و درد و داغی که من می کشم و می سوزم دریافت و نه متنبهی به شیوه من سروده است. »
وقتی امام حسین(ع) قتل یارانش را پیش بینی کرد
قطب الدین راوندی از علمای بزرگ فقه و فلسفه شیعه است که کتب بسیار ارزشمندی نوشته است. قطبالدین روایت هایی از زندگی و پیش گویی های ائمه معصومین در کتاب «الخرائج و الجرائح» آورده است که در ادامه یکی از این روایت ها را درباره امام حسین(ع) می خوانید.
«عدهاى از دوستان و غلامان حضرت حسین که درود خدا بر او باد، قصد خروج از شهر مدینه را داشتند، امام به آنها فرمود: در فلان روز از مدینه خارج نشوید؛ بلکه روز پنج شنبه حرکت کنید و از شهر بیرون روید و سپس افزود: چنانچه مخالفت کنید با خطر مواجه خواهید شد و دزدان راهزن، راه را بر شما مىبندند و ضمن غارت کردن اموال، شما را نیز به قتل مىرسانند.
اما آنها مخالفت کرده و بر خلاف پیشنهاد امام از شهر مدینه خارج شدند؛ و عدهاى از راهزنها راه را بستند و بر آنها یورش برده و تمامى آن افراد را کشتند و اموالشان را به غارت بردند.
وقتى امام حسین که درود خدا بر او باد، از این جریان آگاه شد، حرکت کرد و نزد والى مدینه رفت، همین که حضرت وارد شد، والى مدینه قبل از هر سخنى گفت: یابن رسول الله! شنیدهام که دوستان و غلامان شما را کشتهاند و اموال آنها را به یغما بردهاند، امیدوارم که خداوند به شما و خانوادههایشان صبر و پاداش نیک عطا فرماید.
امام به او خطاب کرد و فرمود: چنانچه آنها را شناسایى و معرفى کنم، آیا دستگیر و مجازاتشان مىکنی؟
والى مدینه گفت: مگر آنها را مىشناسى؟
حضرت فرمود: بلى، آنها را مىشناسم، همان طور که تو را مىشناسم و سپس به شخصى که حضور داشت، اشاره کرد و فرمود: این یکى از آن دزدان قاتل است...»
ادامه این روایت و برملا شدن راز توسط امام حسین(ع) را اینجا بخوانید.
.: Weblog Themes By Pichak :.