گاه‌شمار زندگی «پدر موشکی» در ۲۵ سکانس از مسجد زینب کبری تا پادگان بیدگنه/ حاج‌حسن اولین موشک را چه

 

خبرگزاری فارس: از مسجد زینب کبری تا پادگان بیدگنه/ حاج‌حسن اولین موشک را چه زمانی ساخت

داستان «پدر موشکی» داشتان جالبیست؛ ماجرای سرداری که تا روز شهادت برای مردم گمنام بود اما امروز معروفترین فرمانده‌ایست که نامش در کنار نام بازوی قدرتمند جمهوری اسلامی یعنی حوزه موشکی می‌نشیند.

در طول 2 سالی که از شهادت این سردار اسطوره‌ای سپاه می‌گذرد، گفته‌ها و ناگفته‌ها از او بسیار بوده اما در این مطلب که به مناسبت سالگشت شهادت وی تقدیم مخاطبین می‌شود، 24 مقطع از زندگی حاج حسن را به صورت خلاصه مرور می‌کند؛ فرمانده‌ای که وصیت کرد تا آرزوی نابودی اسراییل را بر روی سنگ مزارش حک کنند و بعید نیست که در آینده‌ای نه چندان دور، این مهمترین آرزوی سردار محقق شود.

 

***

1-  1338/8/6

تولد در محله سرچشمه

در محله سرچشمه تهران متولد شد. پدرش محمود طهرانی‌مقدم به پیشه خیاطی مشغول بود.

2-   1345

آغاز تحصیلات

به علت شغل پدر (خیاطی) به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مدارس ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند.

3-   1348

ورود به مسجد زینب کبری(س)

در مسجد زینب کبرای سرچشمه زیر نظر آیت‌الله سیدعلی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد، تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد.

این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد به اجرای برنامه پرداخت.

آیت‌الله لواسانی در این باره می‌گوید:‌ «محل ما خیابان امیرکبیر، کوچه محمود وزیر است. آنجا یک مسجد و یک حوزه علمیه داریم و خانه ما هم کنار مسجد است. وقتی می‌رفتیم برای نماز، کارهای دیگری هم می‌کردیم. مثلا با نوجوانان کار می‌کردیم و برایشان برنامه داشتیم. یک گروه سرود هم درست کرده بودیم که در روزهای انقلاب برای خودش بر و بیایی داشت. مسجد پر رونقی بود و بچه‌های خوبی در آن رفت و آمد می‌کردند. برخی که نمی‌آمدند،‌کسی را می‌فرستادم و می‌گفتم بگویید آقای لواسانی کارتان دارد. به دنبالش می‌رفتیم. الحمدالله آن نسل حالا سردار و سرتیپ و متخصص شده‌اند و برای خودشان بر و بیایی دارند. خدا را شکر.

چهار برادر بودند، محمدآقا که خدا حفظشان کند الان هستند، حاج‌حسن‌آقا که یگانه بودند و شهید علی، برادر این‌ها، ‌مادر خوب و متدینی دارند. خدا حفظشان کند. این‌ها را آورد مسجد پیش ما. چقدر این حاج‌حسن‌آقا با اخلاص بود. ما با این‌ها مأنوس بودیم و برایشان کلاس گذاشته بودیم و برایشان احکام می‌گفتیم. چقدر بچه‌های خوبی بودند.»

4-   1356

قبولی در دانشگاه در مقطع فوق‌دیپلم

در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد.

5-   1357

همراهی در مبارزات انقلابی

همزمان با اوج‌گیری فعالیت انقلابی تحت تأثیر برادرش محمد به صف انقلابیون پیوست.

برادر بزرگ‌ترش احمد در این باره می‌‌گوید: «در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیت‌های زیرزمینی، نارنجک‌های دستی می‌ساخت که با استفاده از سه‌راهی لوله آب تولید می‌شد. شب 22 بهمن در میدان امام حسین(ع) با پرتاب نارنجک یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد.»

6-   1358

اخذ مهندسی صنایع

در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک مهندسی شد.

7-  تیر 1359

عضویت در سپاه پاسداران

در اطلاعات منطقه 3 سپاه شمال مشغول به فعالیت شد و تا 31/7/1359 در این سمت باقی ماند.

در زمان شورش‌های قومی در نقاط مرزی که مهم‌ترین آن‌ها حوادث تجزیه‌طلبانه در کردستان بود و سپاه را در 15 ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقویت توان نظامی کرد.

با این رویکرد تا شهریور 1359 که در آستانه هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفتیم، حداکثر توان رزمی سپاه تعداد معدودی گردان‌های رزمی بود که با روش‌های چریکی و غیرکلاسیک، درگیر مبارزه با اشرار و ضدانقلابیون مسلح در کردستان شدند.

سنگین‌ترین سلاحی هم که در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپاره‌انداز و آرپی‌جی و تیربار بود در حالی که در همین وضعیت ضدانقلابیون در کردستان مسلح به توپخانه هم بودند.

شاید آمار کل سلاح‌های سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگ ژ3 و کلت و ده‌ها خمپاره‌انداز و آر‌پی‌جی تجاوز نمی‌کرد و این، همه موجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.

8-   آبان‌ماه 1359

اعزام به جبهه یک ماه پس از جنگ

بعد از عملیات ثامن‌الائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد، از جمله غنائم به دست آمده از عراق یک آتشبار توپخانه 155 میلیمتری کششی بود که از جانب دشمن به شمال آبادان بین دار خوین و پل مارد مستقر بود.

این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه علیه دشمن به کار گرفته شد.

سه ماه بعد در عملیات فتح بستان مجدداً یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتح‌المبین در پشتیبانی از گردان‌های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد.

این دو اتفاق مبداء شکل‌گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

9-   آذر 1360

مسئول تطبیق آتش‌ خمپاره‌های سپاه در قرارگاه کربلا در عملیات طریق‌القدس

حاج‌حسن بعد از عملیات ثامن‌الائمه(ع) متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد.

مدت‌ها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز 1360 طرح ساماندهی آتش پشتیبانی خمپاره‌اندازها را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد.

نامه را سرلشکر محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه پاسداران امضا کرد و تحویل حسن باقری داد و حسن باقری آن را تحویل حسن مقدم داد.

حاج حسن نامه تایپ شده را خواند و دید طرح خودش درباره ساماندهی خمپاره‌اندازها به منظور پشتیبانی از نیروهای پیاده است.

نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه و جبهه‌های جنوب بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتیبانی کننده آتش‌های خمپاره‌های سپاه معرفی می‌شوند لازم است با او همکاری کنید.»

10-   1361

تأسیس توپخانه سپاه

روایت شهید: «عملیات فتح‌المبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقارشید می‌دادم، دیدم آقا رشید با خنده می‌گوید، مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه. گفتم آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می‌کنیم. در عملیات فتح‌المبین 184 قبضه عنوان توپ‌های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه 9 تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپ‌ها را بیاوریم و سازماندهی کنیم.

شهید بزرگوار حسن شفیع‌زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش، بعد از عملیات از تیپ المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. «این بچه‌های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم.»

11- 1361

راه اندازی مرکز تحقیقات فنی توپخانه در اهواز

روایت شهید: «در آن زمان توپ‌های غنیمتی 156 قبضه بود که همه آن‌ها در دشت عباس و چناله به غنیمت گرفته شده بودند.

ما برادران ارتشی را برای آموزش این توپ‌ها دعوت کردیم که یک تیم از توپخانه ارتش برای ما اعزام شد و وقتی توپ‌ها را دیدند گفتند که این توپ‌ها روسی هستند و آموزشی که ما دیده‌ایم توپ‌های آمریکایی بوده و کاربرد این توپ‌ها را نمی‌دانیم.

ما می‌خواستیم از این توپ‌ها در عملیات بیت المقدس استفاده کنیم ولی هیچ آموزشی ندیده بودیم.

توپ‌های زیاد با مهمات خوبی داشتیم ولی برای ما کارآمد نبودند. برادر بهمن به دلیل تخصصی که داشتند توپ‌ها را راه‌اندازی کردند و مرکز تعمیر و نگهداری توپخانه راه اندازی شد و توپ‌ها راهی عملیات شدند.

دومین نفری که به یاری ما شتافت، شهید ناهیدی بود که آموزش‌های لازم را خیلی با حوصله برای استفاده از وسایل غنیمت گرفته شده مثل ترتیل‌های فلزی، دوربین‌های پاکدو و تجهیزات نشانه روی به ما دادند.»

12- 1361

آغاز زندگی مشترک

پدر محمود طهرانی مقدم در همین سال از دنیا رفت و حسن با وجود مشغله فراوان در جنگ، زندگی مشترک را آغاز کرد.

13- آبان 1362

راه اندازی فرماندهی موشکی سپاه

روایت سردار زُهدی: «آبان سال 1362 به برادر حسن طهرانی مقدم که صاحب ایده‌های بزرگی در زمینه توپخانه بود، ماموریت راه اندازی و سازماندهی فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه محول گردید.»

14- بهمن 1362

شلیک توپ به سمت بصره

حضرت امام (ره) با مقابله به مثل حملات موشکی عراقی موافقت کردند.

ما در آن زمان فاقد سامانه موشکی بودیم و فقط با توپخانه می‌توانستیم مقابله به مثل کنیم.

در جلسه‌ای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشتند، قرار شد شهر بصره را باتوپ‌های 130 میلیمتر که حداکثر برد آن 28 تا 30 کیلومتر بود مورد حمله توپخانه‌ای قرار بدهیم.

15- پاییز 63

سفر به سوریه

حسن طهرانی مقدم از واحد توپخانه برای تشکیل واحد موشکی سپاه فراخوانده و به همراه تعدادی از نیروها در یک سفر محرمانه و چند ماهه به سوریه رفت تا آموزش های لازم راببیند.

16- اسفند 1363

شلیک اولین موشک به سمت عراق

در تاریخ 21 اسفند ماه سال 63 اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد. دومین موشک هم در بامداد 23 اسفند ماه سال 64 به بانک 18 طبقه رافدین بغداد اصابت کرد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند.

روایت سردار زُهدی: «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم.

مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کشند. خدایا این موشک را به باشگاه افسران عراق بزن.

موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بی بی سی اعلام کرد یک فروند موشک ایرانی باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افسران عراقی در آن کشته شده‌اند.

من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.»

17- شهریور 1364

انتصاب به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه

پس از صدور فرمان تاریخی امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال 1364 به سمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.

روایت محسن رضایی: «جنگ شهرها که آغاز شد صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار می‌داد و فشار خیلی زیاید روی ما می‌آمد. من یک روز برادر محسن رفیق دوست را که مسئول لجستیک سپاه بود خواستم و گفتم ما چاره‌ای نداریم جز اینکه جواب موشک‌ها را موشک بدهیم. لذا ایشان را فرستادیم سوریه و لیبی و در آخر جنگ هم کره شمالی. بعد دیدم باید ساماندهی موشک را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدیم که فرد مناسب برای این کار حسن طهرانی مقدم است.

ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیع زاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید.

ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت.

بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت، برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را می‌شد کاری کرد ولی موشک خیلی پیچیده‌اند ولی باید با توکل این کار را انجام دهیم».

18- 1365

تلاش برای استقلال در صنعت موشکی

از 20 مرداد 1365 تا 10 دی همان سال بعد از عملیات والفجر 8 و قبل از عملیات کربلای4، لیبیایی‌ها در همکاری موشکی کارشکنی کردند و ما توان جواب دادن نداشتیم.

ما در 20 مرداد 65 پالایشگاه نفتی الدوره عراق را زدیم، در این مقطع 5 موشک زدیم ولی به دلیل کارشکنی لیبیایی‌ها 35 روز توان پاسخ نداشتیم.

لیبیایی‌ها 38 ایراد روی سکو و قطعات پرتاب موشک گذاشته بودند، بعضی از قطعات با مذاکراتی از کره شمالی وارد شد.

روایت محسن رضایی: «قذافی فکر کرده بود با دادن تعدادی موشک می‌تواند دل ما را به دست بیاورد و اما بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات می‌دهد که به ایران بیاید، بنابراین چندین موشک به همراه لانچر پرتاب و تعدادی کارشناس را به ایران فرستاد.

همین که ما مشغول کار با آنها شدیم، شنیدیم که پادگانی که برایشان در نظر گرفته‌ایم را ترک کرده‌اند و به همراه قطعاتی از موشک‌ها به سفارت لیبی رفته‌اند، به طوری که نمی‌توان از موشک‌ها استفاده کرد.

حسن و تیمش ظرف 2 ماه این موشک‌ها را عملیاتی کردند و به محض اینکه عراق موشک زد، ما هتل الرشید را که محل تجمع دیپلمات‌ها بود مورد اصابت موشک قرار دادیم.»

19- مرداد 1367

شرکت در عملیات مرصاد

روایت سردار نامی: «در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم. سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره 120 در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است.

سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را حس می‌کند می‌آید به عنوان یک خدمه پای خمپاره 120 به مقابله با دشمن.»

20- 1366

ساخت راکت نازعات

روایت سردار نامی: «همزمان با انجام عملیات‌های مقابله به مثل موشکی و با پیگیری‌هایی که خود سردار مقدم داشتند در اواخر جنگ به یک سامانه موشکی و راکت‌ ساخت دست پیدا کردیم به نام راکت نازعات که بردش بین 80 تا 120 کیلومتر است و با تلاش‌هایی که انجام داده بودند به 150 کیلومتر رسیده بود.

از دلایل طراحی و ساخت این سامانه کمک در کنار موشک اسکاد بود که بتواند با نواخت تیر بالا قدرت مقابله با جنگ شهرها را داشته باشد.

موشک اسکاد، ‌موشک گرانقیمتی است و به لحاظ آماده‌سازی و کم و کیف پرتاب برای اهداف خاص استفاده می‌شود ما بعضا اهدافی داشتیم با ابعاد گسترده که حتما نیاز به دقت و قدرت انفجار زیاد داشت منتها تنها سامانه‌ای که داشتیم همین اسکاد بود و لذا از همان مقطع همزمان با فعالیت‌ تحقیقاتی جهت ساخت موشک‌های اسکاد ساخت سامانه‌های ارزان قیمت و دارای قدرت مانور بالاتر نیز آغاز شد تا بتوانیم بعضی از اهدافی را که ارزش و اهمیت چندانی ندارد با آن سامانه مورد اصابت قرار بدهیم.

همانجا تلاش و پیگیری برای ساخت و تولید موشک نازعات در اولین قدم طرح‌ریزی شد و در دستور کار قرار گرفت که ما در پایان جنگ یعنی اواخر سال 66 موفق شدیم به این سامانه دست پیدا کنیم.»

21- 1377

ساخت موشک شهاب 3

روایت سردار عباس خانی آرامنی (جانشین فرمانده توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپاه) : درست است که وزارت دفاع به عنوان واحد پشتیبانی کننده نیروهای مسلح در بحث ساخت موشک شهاب 3 وارد می‌شود اما عمده کارهای تحقیقاتی‌اش را شهید مقدم انجام داده بود.

این شهید عزیز عقیده داشت نباید چیزی را دیگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند.

به عبارت دیگر می‌گفت اگر نیروهای مسلح ما درک کردند بنا به نوع تهدید به چه ابزاری برای مقابله نیاز دارند باید برای تولید آن گام بردارند. زیرا متخصصان داخلی کشورمان از توانمندی و قدرت عمل بسیار بالایی برخوردار هستند.

22- 1381

ساماندهی صعود بزرگ به قله دماوند

روایت سردار یدالله مکاری مسئول هیئت کوهنوردی سپاه: «کاری که سردار حسن مقدم انجام داد کاری بس دشوار و بزرگ بود ولی از آنجا که قربة الی‌الله بود و همراه با توکل و نشات گرفته از نام ائمه و یاری گرفتن از آنها بود با موفقیت به انجام رسید صعود به قله دماوند بدون شک برای اولین و آخرین بار بود که اجرا شد.

در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) 5000 کوهنورد از سراسر کشور در یک نقطه (دامنه کوه دماوند) جمع شدند و همزمان در سراسر کشور صعود بیش از 150 نفر از برادران و خواهران سپاه و بسیج را در قلل مرتفع استان‌ها را فتح کردند.

این صعود در سال 1381 با رمز مبارک یا زهرا (س) از چهارده یال کوه دماوند با نام چهارده معصوم با شرکت 5000کوهنورد از سراسر رده‌های سپاه انجام شد که از 5000 نفر 4137 نفر آنان موفق به صعود به بام ایران یعنی قله دماوند شدند و حدیث کسا را آنجا قرائت کردند.»

23- مهر 1384

جانشینی نیروی هوایی سپاه

در تاریخ 1/7/1384 به عنوان جانشین سردار علی زاهدی در نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد.

24- آذر 1385

ریاست سازمان جهاد خودکفایی سپاه

در 25/9/1385 به عنون مشاور فرمانده کل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه انتخاب شد.

25- 21 آبان 1390

شهادت

در پادگان شهید مدرس و در حال آماده سازی آزمایش موشکی بر اثر انفجار زاغه مهمات به یارانش شهید احمد کاظمی، حسن شفیع‌زاده، حسن غازی، غلامرضا یزدانی، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقی‌خواه و ... پیوست.

 
 




تاريخ : چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:, | | نویسنده : مقدم |