«چرا هر سال عید در یک ساعت متفاوت اتفاق میافتد؟» شاید همه ما زمانی که خاطرههایمان شروع به شکل گرفتن کرد و برای اولین بار توانستیم لحظه تحویل سال قبل را به یاد بیاوریم، این پرسش را از والدینمان پرسیده باشیم.
نمی دانم شما هم این سوال را پرسیده اید یا نه و اگر پرسیده اید چه جوابی شنیده اید، اما این سوال معجزه آسایی است. این پرسشی ساده نیست که با یک جواب ساده داستانش تمام شود. سوالی است که وقتی مطرح می شود، کلیدی در قفل دری می چرخد و شاید آن کودک را برای نخستین بار به سفری در طول تاریخ چند هزار ساله ببرد.
طرح این پرسش ساده و تلاش برای پاسخ دادن به آن، ما را به سفری در اعماق تاریخ می برد؛ جایی که با خویشتن خویش در طول تاریخ مواجه می شویم.
به روزگارانی کهن می رسیم که این سرزمین میزبان گسترده ترین امپراتوری شناخته شده در تاریخ سیاره ما بود دوران اوج ها که این سرزمین مهد دانش و خردورزی بود، روزهای تاریک کتاب سوزان که مردم مخفیانه شب یلدا را بیدار می نشستند تا با دیدن سپیده سحر به یاد آورند پایان تاریک ترین شب های سیاه نیز روشنی است و روزهایی که خردمندان ما بنیان تقویمی دقیق را بنیاد نهادند و قرن ها آن را اصلاح کردند تا به امروز دقیق ترین تقویم رایج در جهان باشد. اینها رویدادهایی است که در این سفر تاریخی گنجانده شده است. این سفری است که در آن با داستان ستاره شناسان، ریاضیدانان، حکیمان، شاعران و فلاسفه این سرزمین آشنا می شویم و به زیر آسمان پرستاره ای قدم می نهیم که هنوز به همان سان بر ما می تابد. سفری است که در آن گذشته را می بینیم و چشم انداز آینده را. مگر نه این که نوروز یکی از کهن ترین رویدادهای فرهنگی جان به در برده از کوران حوادث تاریخ است که به عنوان حلقه اتصال ما، ساکنان اقلیم فرهنگی ایران را به هم وصل می کند.نوروز مبدا تقویم ایرانیان است. سالی که براساس یک دور گردش زمین به دور خورشید تعریف می شود. در این نوع تقویم، مبدا مشخصی برای آغاز سال در نظر گرفته می شود و از آن مبدا مدت زمانی که لازم است یک بار زمین مدار خود را به دور خورشید طی کند، اندازه می گیرند تا به سال بعدی برسند. البته از آنجا که این عدد معادل ضریبی از تعداد شبانه روز های قراردادی و 24 ساعته نیست، به همین دلیل باید سیستم هایی نظیر کبیسه گیری به آن افزوده شود تا این اختلاف زمانی حل شود.البته این نوع تقویم تنها تقویمی نبوده که در طول تاریخ رایج شده است، از میان سه تقویم رایجی که با آنها سر و کار داریم، تقویم های میلادی و هجری خورشیدی براساس این مبنا طراحی شده و تقویم هجری قمری تابع اصول دیگری است. در تقویم هجری قمری به جای آن که مبنای شمارش یک سال ـ مدت زمان گردش زمین به دور خورشید ـ باشد، یک سال معادل 12 چرخه کامل ماه تعریف می شود. طبیعی است که این مدت با طول سال شمسی تفاوت دارد و به همین دلیل است ماه های تقویم قمری هر سال در یک زمان تکرار نمی شود و در فصول مختلف ممکن است اتفاق بیفتد.
در طول تاریخ تقویم های دیگری نیز رایج شده اند. یکی از نمونه های پیچیده آن تقویمی است که اصطلاحا شمسی ـ قمری خوانده می شود و مشخصه هایی از دو تقویم خورشیدی و قمری را در خود دارد.
اما درباره تقویم های خورشیدی دو موضوع اهمیت بالایی دارد؛ یکی از آنها سیستمی است که طول سال را با زمان واقعی گردش زمین به دور خورشید هماهنگ نگاه می دارد و این همان چیزی است که موجب شده تقویم خورشیدی فعلی ما از نظر دقت از تقویم رایج میلادی دقیق تر باشد.
دومین نکته مهم در تقویم خورشیدی، مبدا آغاز سال است؛ یعنی این که چه زمانی را باید برای شروع یک سال خورشیدی در نظر گرفت. هر لحظه و هر نقطه ای از سال را شما می توانید به عنوان مبدا انتخاب کنید و عملا بسیاری از ما این کار را هم انجام می دهیم.
تقویم میلادی نیمه شب آخرین روز دسامبر را مبدا تقویم خود قرار داده است. جشن های سال نوی میلادی در سراسر جهان در نیمه شب برگزار می شود. این انتخابی طبیعی است و به اندازه هر انتخاب دیگر قابل قبول است. اما در چنین انتخاب هایی مفهوم زمان و سال رسمی به طور چشمگیری محلی می شود. دقت کنید وقتی جنوب شرق آسیا آخرین ساعات اولین روز سال نوی میلادی را سپری می کند، در جزایر غربی آمریکا هنوز سال قدیمی جریان دارد.
نوروز، جشن آغاز بهار است. این زمان از نظر نجومی لحظه مشخصی است. در ذهن خود سیاره زمین را در نظر بگیرید و دورتر از سطح آن کره ای هم مرکز اما با قطری بسیار بزرگ تر را تصور کنید که همه ستارگان و اجرام آسمانی روی آن قرار دارند. این کره را کره سماوی می نامند و برای ما که روی زمین ایستاده ایم جهان این گونه دیده می شود. روی این کره سماوی است که خورشید به طور ظاهری، در طول یک سال یک دور به دور زمین می گردد. اگر این مسیر را به شکل خطی روی کره سماوی رسم کنید همان خط معروف دایره البروج رسم می شود. خط مهم و البته فرضی دیگری نیز روی این کره وجود دارد. این خط استوا نامیده می شود و معادل استوای زمین، اما روی این کره سماوی است.
این دو دایره آسمانی زاویه ای معادل 23.5 درجه ای با هم دارند و در نتیجه در دو نقطه با هم تقاطع دارند. به عبارت دیگر خورشید در طول یک سال دو بار در محل تقاطع با استوای سماوی قرار می گیرد؛ نقاطی که به اعتدالین معروف است. خورشید زمانی که روی هر یک از این نقاط یا اصطلاحا گره ها قرار بگیرد، طول شبانه روز روی زمین برابر می شود. در نیمکره شمالی وقتی خورشید روی نقطه ای که به اول حمل یا اعتدال بهاری یا گره صعودی معروف است قرار می گیرد، از فردای آن کم کم از استوای سماوی ارتفاع می گیرد، در نتیجه طول روزها بیشتر شده و بهار آغاز می شود. این نقطه تقاطع همان جایی است که وقتی خورشید به آن می رسد، آن را نوروز می نامیم.
لحظه تحویل سال ما دقیقا زمان این رویداد است و برای همین هم لحظه تحویل سال ایرانی در سراسر جهان یک لحظه است. ما در یک لحظه زمستان را پشت سر گذاشته و قدم در بهار می گذاریم و به استقبال سبزی جان و جهان می رویم.
بار دیگر نوروز فرا می رسد. نوروزی که برای ما ایرانیان یکی از مهم ترین نقاط وصل فرهنگی به شمار می رود. رویدادی که نه فقط مبنای تقویم خورشیدی دقیق ما ایرانیان است که همزمان و همراه با چرخه طبیعی است که در جهان اطراف ما جریان دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.