نامگذاری این میدان و نیز خیابان اصلی محله به نام یاسر، یادآور روزهای خوب رابطه ایران با یاسر عرفات، رهبر جنبش فتح و تشکیلات خودگران فلسطین در روزهای نهچندان دور است. عرفات با امضای پیمان کمپ دیوید، جایگاه خود را در چشم رهبر و هواداران انقلاب اسلامی از دست داد و البته خارج از مرزها نیز بهعنوان یک چهره سازشکار شناخته شد.
برای رسیدن به منزل و حسینیه متعلق به امامخمینی(ره) میتوانید از دو خیابان یاسر و جماران استفاده کنید. ابتدای خیابان یاسر، یک پایگاه آگاهی است که در کنار حضور محسوس نیروهای امنیتی و انتظامی بخصوص نیروهای سپاه پاسداران به شما میفهماند وارد یک منطقه خاص شدهاید. جماران بجز اینکه محل سکونت بیت امام خمینی(ره) است محل اقامت چند نفر از رجال سیاسی و مسئولان کشور هم هست و از این نظر امنیت این محله اهمیت بالایی دارد و مورد توجه نهادهای ذیربط قرار دارد. اگر از خیابان یاسر به سمت بیت امام بروید میتوانید سردری را هم که برای این منظور ساخته شده و البته بتازگی بازسازی هم شده، ببینید. همچنین مجسمهای که در میدان یاسر قرار داده شده نشانه دیگری برای این منطقه است.
جماران در سالهای نهچندان دور پر بود از خانههای کلنگی با باغچه و حیاطهای زیبا، اما این روزها مثل همه جای تهران برجسازی و آپارتمانسازی هم در آن به چشم میخورد. البته آنچه روشن است این است که ویروس برجسازی نه به صورت کمی و نه به صورت کیفی در این منطقه نفوذ نکرده و از اینرو شاهد خانههای کلنگی آنچنانی هم هستیم.
برای رسیدن به بیت امام خمینی از هر دو سو یعنی خیابان جماران یا یاسر باید از کوچه حسنیکیا عبور کنید. از سمت خیابان یاسر که بیایید بعد از گذر از سه ساختمان موسسه تنظیم، حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) و نیز منازل چند نفر از مسئولان که نوع حفاظت از آنها، این منازل را مشخص کرده به در آهنی جماران میرسید. از سمت خیابان جماران اما، باید ابتدا از یک میدانگاهی بازارچه مانند وارد شوید و سپس با گذر از کوچه حسنیکیا و البته بیمارستان فوق تخصصی قلب جماران به آن در آهنی برسید.
در آهنی نمایانگر ورود به بیت امام است. باید از گیت حفاظتی بگذرید و سپس از کوچهای با شیب نزدیک به 30 درجه بالا بروید. در این کوچه چند مکان مهم وجود دارد؛ نخستین محل مهم، موزه و نگارستان امام خمینی(ره) است. این نگارستان شامل عکسهای بزرگی از تولد تا رحلت حضرت امام خمینی(ره) همراه چند اثر هنری دیگر است. همچنین وسایل شخصی به جا مانده از حضرت امام چون لباس و عطر ایشان در کنار نامهها و نیز تمبرهای یادبود ایشان در این موزه نگهداری میشود. فروشگاه کوچکی هم برای فروش آثار امام خمینی(ره) وجود دارد.
کمی بالاتر، حسینیه جماران است؛ حسینیه شماره یک که محل ملاقاتهای مردمی ایشان بوده است. بالکنی حدودا دو متری در ضلع شمالی، بالکنی با ارتفاع یک متر در سمت راست برای نشستن مسئولان دیگر نظام و بالکن سومی برای بانوان و البته حضور دوربین تلویزیونی در کنار مساحتی نزدیک به 200 مترمربع که دیوار و فرشهای آن به همان صورت ساده باقی مانده است. در ورودی حسینیه هم دو اتاقک برای پذیرایی و صوت و سایر امور مربوط وجود دارد.
بعد از حسینیه به منزل امام خمینی(ره) میرسیم. با ورود به در کوچک، حیاط حدودا 20 متری این خانه نمودار میشود. باغچه کوچکی دارد و یک پل برای رسیدن به بالکن حسینیه که امام خمینی(ره) برای ورود به حسینیه از آن استفاده میکردند. در بالکن، یک در ورودی وجود دارد که به خانه حضرت امام باز میشود و در حال حاضر بسته است، اما اتاق دیگری وجود دارد که از پشت شیشه قابل مشاهده است و آن اتاق شخصی ایشان است. یک تاقچه با رادیو و چند عکس، یک مبلمان ساده با کتابی و عینکی در کنار آن و نیز یک جفت دمپایی باعث شده حس و حال آن ایام به بیننده منتقل شود، اما در پشت این اتاق، منزل خانواده ایشان وجود دارد و همسر مکرمهشان تا چند سال پیش که در قید حیات بودند در این منزل سکونت داشتند. در حال حاضر هم حجتالاسلام سیدحسن خمینی در پنجشنبهها و جمعهها که به تهران میآیند در همین خانه ساکن هستند و ملاقاتهای خود را هم در یکی از اتاقهای این منزل انجام میدهند.
در سمت راست کوچه یک در وجود دارد که در همه سال بجز سالروز ارتحال حضرت امام بسته است. این دری است که ایشان در زمانهای مورد نیاز از آنجا به بیمارستان جماران تردد میکردند. با ورود از این در، سمت راست، اتاق بستری حضرت امام(ره) وجود دارد که همچنان به حالت روز پایانی عمر شریف ایشان باقی مانده است و همان حس و حال را به انسان منتقل میکند.
کمی آن سوتر از این خیابانها کاخ محمدرضا پهلوی وجود دارد، شاید او هیچ گاه نمیاندیشید که مردی از خمین بر خواهد خاست؛ در قم علیه او قیام خواهد کرد و سالها بعد از منطقهای در چند کیلومتری کاخ باشکوهش، انقلاب و نظام را رهبری خواهد کرد. یاسر عرفات هم هیچ گاه نمیپنداشت روزی در پاریس از قید حیات برود، در حالی که عدهای برای انتساب لقب مبارز به او شک داشته باشند. همینهاست که نام خیابانهای جماران را معنادار میکند. این دو شخصیت را مقایسه کنید با مردی که در شمال تهران زیست، اما هیچ کس نتوانست اندکی به او اتهام مالی و اقتصادی بزند و او را به تجملنشینی یا سازشکاری متهم کند. با مردی که در همان اتاق کوچک کنار خانهاش جان به جانآفرین تسلیم کرد، اما «با دلی آرام و قلبی مطمئن».
.: Weblog Themes By Pichak :.